عوارض دیر ازدواج کردن برای دختر و پسر

ازدواج یکی از مراحل مهم در زندگی افراد به شمار می رود که در آن فاکتورهای مهم زندگی از جمله: جنبه های اجتماعی، مادی، اعتقادی – فرهنگی و جنبه روانی دخیل هستند و ورود به این موارد از حیطه تخصص این حقیر نیز خارج است. لذا با توجه به شرایط ناخرسند جاری، لازم دانستم نسبت به جنبه فیزیولوژیک آن که بسیار حائز اهمیت است و اندک اطلاع پایه ای در مورد آن دارم یک اشاره ای داشته باشم.
از منظر زیستشناسی، موجودی را می توان زنده لقب داد که رشد کند و تولید مثل او فعال باشد. هر عاملی که یکی از این دو را تهدید کند، تهدیدی برای زندگی و حیات یک موجود زنده خواهد بود. از نظر و دید تکاملی، تولید مثل نکردن یعنی انتقال ندادن ژنها به نسل بعدی، که این امر همانند مردن یک موجود زنده میباشد. به عبارتی دیگر، زاد و ولد متضمن استمرار بقاء موجودات است.
کاهش استروژن عامل پوکی استخوان
سن بلوغ فیزیولوژیک در دختران حدود ۹ تا ۱۲ سالگی است که البته ۴ تا ۵ سال زمان لازم است تا این بلوغ کامل شود. وقتی بدن به این سن فیزیولوژیک میرسد، مغز (هیپوفیز) هورمونهایی ترشح میکند که باعث شروع تغییرات بلوغ میشود. این هورمونها به قسمتهای متفاوتی از بدن میروند و تغییرات بلوغ را ایجاد میکنند.
عواقب و عوارض دیر ازدواج کردن دختران
از تاثیرات و بازخوردهای ترشحات هورمونی، استرژن از تخمدان دختران بالغ ترشح می شود که این هورمون زنانه با جذب و ذخیره سازی کلسیم در استخوانهای پهن و همچنین ذخیره سازی چربی و سایر املاح معدنی نقشی بسیار موثر در آماده سازی دختران برای دوران بارداری و شیردهی بعهده دارد.
زنان باردار برای رشد اسکلت جنین روزانه به ۱۲۰۰ میلیگرم کلسیم نیاز دارند و مادران شیرده برای تولید شیر باید روزانه ۱۳۰۰ میلی گرم کلسیم از رژیم غذایی خود بدست آورند. فاجعه آمیز اینکه، از نظر علمی حداکثر سن باروری در زنان ۲۲ سال است که تا ۳۰ سال تقریبا ثابت میماند و بعد از آن بویژه بعد از ۳۵ سالگی به علل فیزیولوژیکی که به طور طبیعی در بدن خانم ها اتفاق میافتد ریسک ناباروری، سقط و ناهنجاریهای جنینی افزایش می یابد.
چرا که با افزایش سن، سن تخمک نیز افزایش و کیفیت آن کاهش پیدا می کند و لذا جنینی که از تخمکی با کیفیت پایین حاصل می شود نیز کیفیت خوبی ندارد که منجر به سقط یا ناباروری می شود. بعلاوه با افزایش سن، تولید استروژن در تخمدانها نیز به مرور کاهش می یابد تا اینکه بعد از یائسگی متوقف شود.از آنجایی که بدن انسان بکمک ترشح مناسب استروژن و از طریق فرآیندی به نام رسوب و باز جذب کلسیم همواره در حال ساخت و بازسازی استخوانها می باشد.
اگر دختران تحت تاثیر رژیم غذایی غلط که متاسفانه امروزه برای حفظ اندام شان اجرا می کنند از دریافت و ذخیره سازی کلسیم و املاح معدنی ضروری محروم شوند، با افزایش سن میزان ترشح استروژن نیز بخاطر کاهش کیفیت تخمکهای کاهش می یابد و بی شک بدن مجبوراست برای حفظ عملکرد طبیعی خود کلسیم مورد نیاز را از ذخیره آن در استخوان ها بردارد. در نتیجه پوکی استخوان بخاطر از دست رفتن توده استخوان و عدم جایگزینی کافی کلسیم در استخوانها تسریع میشود.
اثرات تأخیر در ازدواج
- سطح فردي
مسئله ازدواج يكي از مسائلي است كه از نظر بهداشت رواني حائز اهميت است. افراد ازدواج نكرده، معمولاً از ثمرات يك زندگي رضايت بخش ، ايمن و سرگرم كننده برخوردار نبوده و هميشه بلاتكليف و سرگردان زندگي ميكنند و در صورت عدم پايبنديهاي مذهبي، اكثراً با لذت طلبيها و كامجوييهاي بدلي به دنبال تكيهگاههاي غيرحقيقي ميباشند تا از فشارهاي روحي آسوده شوند.
- از ديگر اثرات روحي
رواني تأخير در ازدواج، كم حوصلگي و بيرغبتي فرد در انجام امور، احساس فقدان حمايتهاي عاطفي ، احساس عدم درك از سوي ديگران، احساس خلاء نسبت به رابطه نزديك و صميمانه با يك فرد از جنس مخالف، كاهش اعتماد به نفس، احساس وابستگي و عدم استقلال فردي، احساس نااميدي، افسردگي، انزوا و نهايتاً هجوم افكار مخرب در ذهن فرد ميباشد.
- از آنجا كه يكي از اهداف ازدواج تأمين عاطفي است، لذا عدم دستيابي به اين هدف، موجب نااميدي، ناكامي و احساس شكست براي فرد ميشود.
- به طور كلي ازدواج به ميزان قابل ملاحظهاي زنان را در برابر ابتلاء به بيماريهاي رواني حفاظت ميكند. نتايج پژوهشهاي كوكرين و همكارانش (1981) نشان ميدهد كه خطر ابتلا به بيماريهاي رواني در مجردان بيشتر است.
- از سوي ديگر شكست در ازدواج بهنگام و مناسب و نيز ناكامي در ارضاي غرايز جنسي به طور مشروع، ميتواند به پرخاشگري و عدم سازگاري فرد منتهي شود. دالرد در فرضيه ناكامي ـ پرخاشگري مطرح مينمايد كه عدم دستيابي به آرزوها ميتواند فرد را پرخاشگر نمايد.
- راسل و ولز (1994) رابطه ميان احساس شادكامي و خوشبختي را با ازدواج اثبات ميكنند. به اعتقاد آنان ارتباطات شخصي نزديك در احساس شادكامي مؤثر است و ازدواج در روابط شخصي، بيشترين اهميت را دارد. لذا با تأخير در ازدواج يا تجرد دائمي، فرد از اين احساس شادكامي محروم ميگردد.
- كمبل معتقد است متغيرهاي چون وضع ازدواج و سن بر رضايت از زندگي تأثير دارد. افراد مجرد رضايت از زندگي كمتري دارند
- – در يكي از نظريه هاي رفتاري بيان مي شود كه موقعيت هاي استرسزا فرد را مستعد بيماري (روان تني) ميكند. هولمز و راهه در مقياس ارزيابي سازگاري مجدد اجتماعي از افراد خواستند تا مقدار استرسي را كه رويدادهاي مختلف در آنها ايجاد مي كند، رتبه بندي نمايند. برخي از رويدادهاي زندگي، ورودي مثبت و برخي خروجي هاي منفي هستند كه به نظر ميرسد اين دسته، استرس بيشتري ايجاد ميكنند (پي كل ـ 1974) مسئله ازدواج در رتبه هشتم اين جدول قرار دارد.
- سطح خانوادگي
تأخير در ازدواج ميتواند در سطح خانوادگي نيز معضلاتي در پي داشته باشد كه در ذيل به برخي از اين پيامدها اشاره مينمائيم:
1- كاهش حمايتهاي مختلف خانواده (از نظر مالي، عاطفي، فكري، . . .) از وقوع ازدواج فرد به دلائل ذيل:
الف) گاه به دليل تأخير و بهنگام نبودن ازدواج فرد، هيچ گونه رغبت، اشتياق و همكاريي بين اعضاي خانواده در اين امر وجود ندارد.
ب) گاه فرد مجرد با افزايش سن دچار وسواس در انتخاب مي شود، اين موضوع خانواده را با دشواريهايي در ازدواج وي مواجه مينمايد.
ج) گاه فرد مجرد از سوي خانواده به عنوان فردي مزاحم و سربار معرفي مي شود كه توانايي تشكيل و اداره زندگي را ندارد.
2- احساس نگراني والدين از آينده مبهم و سردرگم فرد مجرد (علي الخصوص دختر) و احساس ترس از آينده او، در صورت فوت والدين و عدم حمايت يا حتي آزار ساير اعضاي خانواده نسبت به فرد مجرد.
3- سلب قدرت برنامه ريزي مالي(خرج يا پس انداز) در خانواده به جهت بلاتكليفي در مورد ازدواج يا عدم ازدواج فرزندان.
4- عدم پذيرش افكار، نظرات و پيشنهادات فرد مجرد از سوي اعضاي خانواده و فاميل، با توجيه ناپختگي وي در مسائل زندگي.
- سطح اجتماعي
از آنجا كه جامعه متشكل از واحدهاي كوچكي به نام «خانواده» مي باشد، لذا تأخير در ازدواج و در بدترين حالت، عدم ازدواج برخي از مجردين، بنيانهاي خانواده را با خطر اضمحلال مواجه كرده و موجب اختلال در كاركردهاي خانواده و كم بها شدن خانواده و ارزشهاي آن ميشود.
محققان در مطالعة علل آسيبهاي اجتماعي، به رابطه بين عدم ازدواج و تجرد با وقوع برخي از مفاسد و جرائم اخلاقي پي برده اند. به گفتة ويل دورانت «تأخير در ازدواج شهرها را پر از مردان و زناني كرده است كه تنوع در تحريكات شهواني را بر وظايف پدري، مادري و خانهداري ترجيح ميدهند. در واقع منشاء تغييرات اخلاقي در اجتماعات كنوني، تأخير در ازدواج است.»
- ناسازگاری بیشتر و انعطاف کمتر
این روزها که سن ازدواج بالا رفته است، ازدواج در سن پایین محاسن زیادی دارد که نمی توان منکر آن شد. به طور مثال زن در کنار همسر و با درک شرایط رشد می کند، در حالی که دخترانی که در سن بالاتر ازدواج می کنند، شخصیت آنها شکل گرفته است و ناسازگاری در آنها بیشتر و انعطاف کمتر است. هر چند از سوی دیگر دیگر زوجهایی که در سن بالا زندگی مشترک را آغاز کردهاند به خاطر شناخت بهتر از خود و نیازهای درونی یکدیگر، مشکلات عاطفی کمتری دارند.
- مشکلات جنسی
در ازدواج های سن بالا، اکثر مشکلات زوجین، مشکل جنسی و عدم درک متقابل در این حوزه رفتاری است، چرا که سالهای بسیاری از بلوغ جنسی گذشته و دائماً این احساس نیاز از دو طرف سرکوب شده است. مشکلاتی مانند سردمزاجی و واژینیسم و همچنین احتمال سرطان دهانه رحم در خانمها به علت سرکوب نیاز های جنسی وجود دارد. ممکن است گاهی طرف مقابل تجربه جنسی داشته باشد که در اولین رابطه این موضوع خود را نشان میدهد و باعث بدبینی در زوج میشود.
زنان در دهه چهارم و مردان در دهه پنجم از زندگی خود با اختلاف نیاز جنسی مواجه هستند، تب و تاب جنسی مرد در این سن، رو به کاهش و سردی رفته و نیاز های جنسی زن بیدار و فعال شده است. و به طور مثال زن 32 ساله با مرد 45 ساله در این مسئله به شدت متفاوت هستند و این اختلاف باعث مشکلات زیادی میشود.
اگر زوجهای جوان رفته رفته به کاهش رابطه می رسند، یعنی رابطه، از هفته ای چهار بار به هفتهای سه بار و در ادامه به هفتهای دوبار و هفتهای یکبار و در نهایت کمتر می رسد، اما رابطه جنسی برای زوجها در سنین بالا با اختلاف سنی زیاد از هفتهای چهار بار یکمرتبه به هفتهای یک بار نزول می کند چرا که توان بدنی در آقایان کمتر شده است و این مسئله مشکلات شدید روحی برای دوطرف مخصوصا زنان پدید می آورد.