آموزش مذهبی

آفریده های خداوند در طبیعت

آفریده های خداوند در طبیعت کدامند ؟پاسخ این سوال به صورت کامل در ادامه مطلب در وب سایت خوزستان خبر .

آفریده های خداوند در طبیعت

شگفتیهای آسمان

آیا به آسمان نگاه نمى‌کنند که چگونه برافراشته شده‌.[8] آفرینش این آسمان پرشکوه، و این همه کرات عالم بالا یعنى ملیونها ملیون آفتاب درخشان، و هزاران هزار ستارگان ثابت و سیار که در یک شب تاریک و پرستاره با چشمک‌زدنهاى پر معنى خود، با ما سخن مى‌گویند، و یا در پشت تلسکوپهاى عظیم، خود را به ما نشان مى‌دهند. به گفته دانشمندان: هزاران هزار کهکشان در عالم بالا وجود دارد که منظومه شمسى ما جزئى از یکى از این کهکشانهاست. تنها در کهکشان ما صدها میلیون خورشید و ستاره درخشان وجود دارد که روى محاسبات دانشمندان در میان آنها ملیونها سیاره مسکونى است با میلیاردها موجود زنده! و همچنین فرموده­است: خدا همان کسى است که آسمانها را، بدون ستونهایى که براى شما دیدنى باشد، برافراشت، سپس بر عرش استیلا یافت (و زمام تدبیر جهان را در کف قدرت گرفت) و خورشید و ماه را مسخّر ساخت، که هر کدام تا زمان معینى حرکت دارند! کارها را او تدبیر مى‌کند. آیات را (براى شما) تشریح مى‌نماید شاید به لقاى پروردگارتان یقین پیدا کنید![9] هدف این آیه یاد دادن دلیل ربوبیت پروردگار متعال است و اینکه او واحد است و شریک ندارد، و آن آسمانها است که بدون پایه و ستونى که بر آن تکیه داشته باشد و شما با چشمتان ببینید هم چنان مرفوع و بلند است، و در آن نظامى جریان دارد، خورشید و ماهی دارد که تا زمانى معین در آن مى‌چرخند، که هیچکدام ابدی و ازلی نیستند، و ناچار باید کسى باشد که به این امور قیام بکند،[10]‌ حسین بن خالد مى‌گوید از امام رضا(ع) پرسیدم، اینکه خداوند فرموده وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُکِ[11] (سوگند به آسمان که داراى راههاست) یعنى چه؟ فرمودند: این آسمان راههایى به سوى زمین دارد … حسین بن خالد پرسید، چگونه مى‌تواند راه ارتباطى با زمین داشته باشد در حالى که خداوند مى‌فرماید آسمانها بى‌ستون است؟ امام(ع) فرمود: عجیب است، آیا خداوند نمى‌فرماید بدون ستونى که قابل مشاهده باشد؟ من عرض کردم آرى، فرمود: پس ستونهایى هست و لیکن شما آن را نمى‌بینید.[12] این آیه با توجه به بیان امام­رضا(ع)، پرده از روى یک حقیقت علمى برداشته که در زمان نزول آیات، بر کسى آشکار نبود؛ چراکه در آن زمان هیئت بطلمیوس با قدرت هر چه تمامتر، بر محافل علمى جهان و بر افکار مردم حکومت مى‌کرد و طبق آن آسمانها به صورت کراتى تو در تو همانند طبقات پیاز روى هم قرار داشتند و طبعا هیچکدام معلق و بى‌ستون نبود، بلکه هر کدام بر دیگرى تکیه داشت، ولى حدود هزار سال بعد از نزول این آیات، علم و دانش بشر به اینجا رسید که افلاک پوست پیازى، به کلى موهوم است و آنچه واقعیت دارد، این است که کرات آسمان هر کدام در مدار و جایگاه خود، معلق و ثابتند، بى‌آنکه تکیه گاهى داشته باشند، و تنها چیزى که آنها را در جاى خود ثابت مى‌دارد، تعادل قوه جاذبه و دافعه است که یکى ارتباط با جرم این کرات دارد و دیگرى مربوط به حرکت آنهاست.

از امیرالمومنین على(ع) در این زمینه نقل شده: این ستارگانى که در آسمانند، شهرهایى هستند همچون شهرهاى روى زمین که هر شهرى با شهر دیگر (هر ستاره‌اى با ستاره دیگر) با ستونى از نور مربوط است.[13] و در اواخر آیه می­فرماید که این حرکات و گردشها و آمد و شدها و دگرگونیها، بى‌حساب و کتاب نیست و بدون نتیجه و فائده نمى‌باشد. بلکه اوست که همه کارها را تدبیر مى‌کند، و براى هر حرکتى حسابى، و براى هر حسابى هدفى در نظر گرفته است.[14]

شگفتی کوهها

خدواند در قرآن از آنها به عنوان میخهای زمین یاد می­کند و می­فرماید (وَ الْجِبالَ أَوْتاداً)[15]. آیا ما کوه‌ها را میخهاى زمین قرار ندادیم‌. کوه‌ها علاوه بر اینکه ریشه‌هاى عظیمى در اعماق زمین دارند، و در آنجا به هم پیوسته‌اند و همچون زرهى پوسته زمین را در برابر فشار ناشى از مواد مذاب درونى، و تاثیر جاذبه جزر و مد ماه، از بیرون حفظ مى‌کنند، و دیوارهاى بلندى در برابر طوفانهاى سخت و سنگین محسوب مى‌شوند، و پناهگاه مطمئنى براى مهد آسایش انسان مى‌سازند که اگر نبودند دائما زندگى انسان زیر ضربات کوبنده طوفانها دستخوش ناآرامى بود و از سوى سوم کانونى هستند براى ذخیره آبها و انواع معادن گرانبها.[16]

شب و روز

یکی دیگر از نشانه­های خدا اختلاف شب و روز است،(وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ)[17] همان کم و زیاد شدن و کوتاه و بلند شدنى است که به دلیل اجتماع دو عامل از عوامل طبیعى عارض بر شب و روز می­شود.یکی از آنها عبارتست از حرکت وضعى زمین بر دور مرکز خود که در هر بیست و چهار ساعت یک بار این حرکت انجام می­شود و عامل دوم عبارتست از میل سطح دائره استوایى از سطح مدار ارضى، در حرکت انتقالى شش ماه بسوى شمال و شش ماه بسوى جنوب. نتیجه این حرکت، پدیدآمدن فصول چهارگانه (بهار، تابستان، پائیز، زمستان) است.[18]

بادها

بادها که همان جابه­جایی هوا است، از رقیق ترین نوع آن به نام نسیم تا شدیدترین قسم آن که طوفان نامیده می­شود. باد در تمام حالتهای خود چون حرکت و سکون جهت و مسیر وزش و…، در تصرف خدای سبحان و در شمار نشانه­ها و آیات اوست. خداوند در سوره بقره آیه 164می­فرماید: وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ[19]، تصریف بادها به معناى آن است که بادها را بوسیله عواملى طبیعى و مختلف جابجا می­کند. مهم‌ترین آن عوامل این است که اشعه نور که از چشمه نور (یعنى آفتاب) بیرون می­شود و در هنگام عبور از هوا، بخاطر سرعت بسیار، تولید حرارت مى‌کند در نتیجه هوا بخاطر حرارت، حجمش زیادتر و وزنش کمتر می­شود و نمی­تواند هواى سردى را که بالاى آن است و یا مجاور آن قرار دارد، بدوش بکشد. لاجرم هواى سرد داخل در هواى گرم شده بشدت آن را کنار مى‌زند و هواى گرم قهرا بر خلاف جریان هواى سرد بحرکت در مى‌آید و این جریان همان است که ما نامش را باد می­گذاریم. نتائجى که این جریان هوا بر خلاف مسیر یکدیگر دارد، بسیار است. از جمله آنها تلقیح گیاهان و دیگری دفع هوا نامطلوب و سومی انتقال ابر است.پس پدید آمدن باد و وزش آن هم، مانند آب چیزى است که حیات گیاهان و حیوانات و انسان بستگى بدان دارد.[20]

باران

خداوند درباره قطرات پرطراوت و با برکت باران می­فرماید ، وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها[21] )و آبى که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده،). آب باران است که حرکت و برکت و آبادى و نعمت را، به همراه خود مى‌آورد. این آب که با نظام خاصى ریزش مى‌کند و آن همه موجودات که از این مایع بى‌جان، جان مى‌گیرند همه پیام‌آور قدرت و عظمت خداوند است و این پدیده با وجود خود دلالت مى‌کند بر اینکه مدبرى دارد، و با سازگاریش با سایر موجودات و اتحادش با آنها، دلالت مى‌کند بر اینکه خالق و مدبر آن با خالق همه عالم یکى است و با قرار گرفتنش در طریق پیدایش و بقاء نوع انسان، دلالت مى‌کند بر اینکه خدا آن و خدای انسان و غیر انسان یکى است.

شگفتی آفرینش حیوانات

لحظه‌اى در انواع حیوانات درنگ کن، که تعداد آنها را بجز خداوند احدى‌ نمى‌داند از مرغان و خزندگان و چهارپایان و وحشی­ها و حشرات. هر یک را چگونه ساختن خانه و لانه یاد داد، و راههای بدست آوردن قوت و آب و دانه تعلیم کرد. راه مجامعت نر و ماده را به ایشان‌ نمود و تربیت نسل بچه را به ایشان آموخت. عنکبوت را نگر که چگونه‌ خانه خود را به صورت شبکه مى‌سازد و آن را دام پشه و مگس مى‌نماید و در گوشه­ای کمین می­کند تا چون مگسى در آنجا افتاد آن را صید مى‌کند و غذاى خود مى‌سازد. خداوند در قرآن می­فرماید، (أَ فَلا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَت)[22] آیا آنان به شتر نمى‌نگرند که چگونه آفریده شده­است؟! این حیوان ویژگیهاى عجیبى دارد که او را از حیوانات دیگر ممتاز مى‌کند، و به حق آیتى است از آیات خدا، از جمله:

1-شتر حیوانى است که تمام جهات سایرحیوانات که در اختیار بشراست در آن جمع است، هم گوشتش قابل استفاده است، و هم شیرش، هم از آن براى سوارى و هم باربرى استفاده مى‌شود.

2- شتر نیرومندترین و با مقاومت‌ترین حیوانات اهلى است،

3- شتر مى‌تواند چندین روز تشنه بماند، گرسنگی را بسیار تحمل می­کند.

4- شتر مى‌تواند هر روز مسافتى طولانى راه را طى کند، و از زمینهاى صعب العبور، و شنزارهایى که هیچ حیوانى قادر بر عبور از آن نیست بگذرد، و به همین دلیل عربها آن را کشتى بیابانها مى‌نامند.

5- او از نظر تغذیه بسیار کم خرج است و هر گونه خار و خاشاکى را مى‌خورد.

6- او در طوفانهاى بیابان که شنهای آن چشم و گوش را کور و کر مى‌کند می­تواند به راه خود ادامه ‌دهد![23]

زنبور عسل

از جمله حیواناتی که در قرآن از آنها یاد شده­است زنبور عسل است که خداوند در قرآن عسل او را شفا معرفی نموده: از درون شکم آنها، نوشیدنى با رنگهاى مختلف خارج مى‌شود که در آن، شفا براى مردم است به یقین در این امر، نشانه روشنى است براى جمعیّتى که مى‌اندیشند.[24] در زنبور عسل و خود عسل، دلایل عبرت آموز بسیارى است: یکى اینکه عسل از زنبور تولید می­شود. دیگر اینکه: در زنبور بدایع و عجایب بسیارى است. که هرگز روی نجاست نمی­نشیند و همیشه از گلها تعذیه می­کند و در کندوی آنها نظمی بسیار شگفت آوری وجود دارد که متخلف از آن، مجازاتش مرگ است. عجیبتر از همه اینکه براى هر گروهى پادشاهى است که باید آنها را رهبرى و زمامدارى کند و هرگاه پادشاه از میان برود، نظام زندگى آنها متلاشى و پراکنده می­شود‌.[25]

[2] -عنکبوت، آیه 19و20

[3] -سوره زمر، آیه 21

[4] – حج، آیه 5

[5] – نمل آیه 86

[6] – مکارم شیرازى، ناصر؛ تفسیر نمونه، مکان چاپ: تهران، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، چاپ: 1374 ش، چاپ: اول،ج3،ص213

[7] – دشتی، محمد؛ ترجمه نهج البلاغه، قم، انتشارات مشهور، سال 1379ش، چاپ اول، خطبه 185،ص 361،

[8] – غاشیه، آیه 18

[9] -رعدآیه 2

[10] – طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان،قم، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، سال1417ق،چاپ پنجم،ج11،ص286

[11] –

[12] – قمی، على بن ابراهیم بن هاشم؛ تفسیر ؛ قم، مؤسسه دارالکتاب ، 1404 ق،ج2،ص328

[13] – علامه مجلسى، محمد باقر؛ بحار الأنوار، 110 جلد، بیرت – لبنان، مؤسسة الوفاء ، 1404 ق،ج55،ص91

[14] – مکارم شیرازی، ناصر؛ پیشین، ج10،ص 112

[15] – نباء، آیه 7

[16] – همان،26،ص17

[17] – بقره، آیه 164و آل عمران، آیه 190وچاثیه، آیه 5

[18] – طباطبایی، سید محمد حسین؛ پیشین،ج1،ص398

[19] – بقره، آیه 164

[20] – همان،ص405

[21] – نحل، آیه 65

[22] – غاشیه، آیه 17

[23] -مکارم شیرازی ، ناصر؛ پیشین، ج‌26، ص: 428

[24]- سره نحل، آیه 69

[25] – ‌ طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن ،‌تحقیق: با مقدمه محمد جواد بلاغى،تهران،ناشر: انتشارات ناصر خسرو ،سال چاپ: 1372 ،چاپ: سوم‌،ج6،ص574

امتیاز دهید
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها