آموزش مذهبی

نام دیگر مهار نفس

  • نام دیگر مهار نفس چیست ؟
  • جدال با نفس
  • جهاد اکبر

نفس امّاره چیست؟

هر کس در وجود خود، نیرویی را حس می کند که او را به طرف عصیان و طغیان و گناه می کشاند.

وجود انسان، صحنه تقابل و تنازع «نفس» و «عقل» است. اگر نفس پیروز شود، عقل را به انزوا می کشد و انسان را ملعبه ابلیس و مرکب راهوار شیطان می سازد. اگر عقل غالب گردد، نفس را مهار می کند و قوای وجودی انسان را در مسیر کمال و خیر و فلاح قرار می دهد.

حضرت یوسف، در شرایط دشواری قرار گرفت؛ زلیخا جلوه گری می کرد و او را به گناه دعوت می نمود. غریزه جنسی هم در یوسف جوان و زیبا وجود داشت و اگر عنایت الهی نبود، شاید می لغزید و مغلوب نفس می شد. این همان نکته ای است که یوسف صدیق به آن تصریح کرد و با گفتنِ «و ما ابری نفسی انّ النفس لامّارهٌ بالسّوءِ إلّا ما رَحِمَ ربّی»،2 بر خطر و قوّت جاذبه نفس اشاره کرد.

گناهان، با تمایلات نفسانی انسانی همراه و هماهنگ است. از این رو، جاذبه اش هم قوی تر است و در مقابل آن همه فرمان های الهی و دعوت های انبیاء و مواعظ اولیا، افراد در سراشیبی «هوای نفس» قرار می گیرند و با سرعت پیش می تازند و قدرت کنترل را از دست می دهند.

امام علی علیه السلام می فرماید: «هیچ گناهی نیست؛ مگر این که همراه با شهوات و تمایلات نفسانی انجام می شود. پس رحمت خدا بر آن که خود را از تمایلات نفسانی جدا کند و هوای نفس را ریشه کن سازد…».3

عمری ز کمند نفس غافل ماندیم

سیلاب گناه آمد و در گِل ماندیم

آن خط شکنان ز خط خون بگذشتند

ما پشت موانع «خط دل» ماندیم4

از این رو، توصیه شده که با «هوای نفس» مقابله کنیم و در دام آن نیفتیم.

نفس سیری ناپذیر

باتلاق، به گونه ای است که هر چه پیشتر رویم، بیشتر فرو می رویم؛ تا آن که ما را به طور کامل در خود فرو برده، غرق می کند.

«باتلاق نفس» نیز چنین است. تصور این که به خواسته های دل و هوای نفس تن می دهیم و با اندکی روی خوش نشان دادن، آن را رام می کنیم و سیر می شود و آرام می گیرد، تصوری غلط است.

در متون روایی و عرفانی، از نفس سرکش انسانی به عنوان گرسنه ای سیری ناپذیر یاد شده است. همچنان که تشنه، هر چه از آب شور دریا بخورد، تشنه تر می شود، جواب مثبت به خواسته های نفس هم او را حریص تر و پراشتهاتر می سازد.

در یکی از دعاهای امام زین العابدین علیه السلام، آن حضرت به درگاه خداوند شکوه می کند؛ از دست نفسی که بسیار به بدی فرمان می دهد؛ به خطاها شتابان است؛ به گناهان حریص است؛ آرزوهایش طولانی است؛ به لهو و لعب و بازی و سرگرمی بسیار متمایل است؛ سرشار از غفلت و اشتباه است و انسان را با شتاب به سوی گناه و هلاکت سوق می دهد، ولی توبه و اصلاح را به تأخیر می اندازد…5 .

از این رو، نباید با نفس، کنار آمد و آشتی کرد و نرمش نشان داد.

هر چه عقب نشینی کنی، نفس جلوتر می آید. هر چه خواسته اش را بر آوری، خواسته هایش بیشتر می شود. هر چه «لقمه اطاعت» در دهانش بگذاری، پراشتهاتر می شود.

حضرت علی علیه السلام می فرماید: «در پیروی از هوای نفس، به خودت رخصت مده و در گزینش لذت های نفسانی، از دلت اطاعت نکن که در نتیجه، دینت فاسد شود و خودت تباه گردی و سودی نبری.6

نفس، دشمن خانگی

تا دشمنی را دشمن ندانیم، از شرّش نخواهیم گریخت. تا شیوه های دشمنی خصم را نشناسیم، از گزندش مصون نخواهیم ماند و تا با دشمن، دشمنی و مبارزه نکنیم، همواره در خطر شکست و مغلوب شدن و اسارتیم.

پس باید نفس را دشمن دانست؛ حیله هایش را شناخت؛ راه های غلبه بر آن را آموخت و در جهادی مستمر و مادام العمر با آن، همیشه در صحنه بود.

رسول خدا صلی الله علیه وآله برخی از اصحاب را که از مأموریتی نظامی برگشتند و غبار آلود و خسته و سلاح پوش بودند و به منزل هایشان می رفتند، دید و به آنان فرمود: «از جهاد کوچک تر برگشتید به سوی جهاد بزرگ تر». پرسیدند: «مگر بالاتر از جهاد مسلحانه هم جهادی هست؟ فرمود: آری، جهاد با نفس.7

در سخنان امام علی علیه السلام نیز چنین می خوانیم: «افضل الجهاد، جهاد النفس عن الهوی و فطامها عن لذات الدنیا؛8 برترین جهاد، جهاد نفس و باز داشتن آن از هوا و هوس و جدا کردن آن از لذت های دنیوی است».

همة آسیب ها و زمین خوردن ها و شکست های اخلاقی، از آن جاست که نفس را دشمنی قهّار و مکّار به حساب نمی آوریم که پیوسته در صدد غلبه بر ما و تباه ساختن «بذر وجود» ما و کشاندن ما به «راه شیطان» است. از این رو، غافلانه از کنار این دشمن می گذریم و خصم را تنها در میدان بیرونی و جبهه نظامی و مقابله آشکار و مسلحانه می شناسیم.

امام صادق علیه السلام به این دشمن درونی اشاره کرده، می فرماید: «اجعل نفسک عدواً تجاهده…؛9 نفس خود را دشمنی قرار بده که با آن جهاد می کنی…».

امام علی علیه السلام در سخنی فرموده است: «با نفس خودت در راه اطاعت خدا جهاد کن؛ آن گونه که دشمنی با دشمن خود جهاد می کند و بر او غالب شو؛ آن سان که ضدی بر ضد دیگر غلبه می کند. قوی ترین اشخاص، کسی است که بر خودش غالب گردد».10

ثمرات جهاد با نفس

همان گونه که در جبهه نظامی، مبارزان با دشمن، به پیروزی و عزت می رسند و وادادگان و فراریان از جبهه، شکست می خورند و بدنام می شوند، در جبهه «جهاد نفس» هم هر کس ایستادگی کند و تن به «اسارت نفس» ندهد و از «فرماندهی عقل» پیروی کند، نفس اماره را از میدان به در می کند و به جای اسیر نفس شدن، «امیر نفس» می شود.

همه دوست دارند به خودسازی و کمال برسند و گناه نکنند؛ راهش چیست؟ تقویت اراده و غلبه بر هوای نفس و «نه» گفتن به شهوات و آزادی از اسارت هوس ها و نتیجه آن هم رسیدن به «رضای الهی» و «بهشت برین» خواهد بود.

در کلمات رسول خدا صلی الله علیه وآله آمده است: «جاهدوا اهواءکم تملکوا انفسکم؛11 با هوای نفس خود بجنگید؛ تا مالک خودتان بشوید».

وقتی کسی مالک نفس خود شد، زمام اختیارش در دست هوای نفس نخواهد بود و همچون سواری است که زمام در دست اوست؛ هر گاه که بخواهد، حرکت می کند و هر گاه که بخواهد، می ایستد؛ در برخورد با گناه ها «توقف» می کند؛ از بیراهه ها، بر می گردد؛ درآمدهای حرام را نمی پذیرد؛ ارتباط های خلاف شرع را نفی می کند؛ به لبخندهای مسموم و هولناک، اخم می کند؛ به ورطه شهوت ها نمی افتد؛ به شیطان، سواری نمی دهد و عاقبت و آینده اش را در قمار هوس و لذت های زودگذر نمی بازد.

قرآن کریم، به کسانی که از خدا می ترسند و نفس خود را از هوا و هوس باز می دارند، مژدة بهشت می دهد و دستاورد این جهاد با نفس و مخالفت با هوا را خلود در بهشت می داند؛

«و اما مَن خافَ مَقام ربّه و نهی النّفس عَنِ الهوی فَإنّ الجنّه هی المأوی».

امام علی علیه السلام می فرماید:

من این نفس خود را با تقوا رام می سازم؛ تا روز قیامت، ایمن به صحرای محشر آید.13

برای رام ساختن نفس در این مجاهده، انسان باید این گونه باشد:

در مسائل مالی، با قناعت و با سخاوت باشد و انفاق کند. در مسائل عبادی، اخلاص و حسن نیت داشته باشد. در مسائل معاشرتی، دارای تواضع و حلم و حسن خلق باشد. در مسائل علمی، از جدل بپرهیزد و حق را بپذیرد. در مسائل سیاسی، از ولی خدا و ولی امر بیعت کند؛ در مسائل دینی، اطاعت و تعبد در برابر خدا؛ در مسائل گفتاری، صدق و از دروغ، افترا و لغو بپرهیزد.

اینها هر کدام به نحوی میدان «تأدیب نفس» و «تهذیب اخلاق» است که جهاد کنندگان با نفس اماره، کامیاب می شوند و از سقوط در ورطة گناه و انحطاط اخلاقی و تباهی روح و جان، مصون می مانند.

آن نیست شجاعت که گلو چاک کنی

مردانگی آن جاست که دل، پاک کنی

وقتی که به باشگاه «تقوا» رفتی

ای کاش حریف نفس را خاک کنی.14

باشد که شیرینی «سلطه بر نفس» را که در میدان نبرد با نفس امّاره به دست می آید، بچشیم و کام جانمان از حلاوت تقوا و عبودیت، شیرین گردد.

پی نوشت ها:

1. از نویسنده.

2. یوسف، آیة 53.

3. «ما من معصیته الله شیء الا یإتی فی شهوهٍ…» نهج البلاغه، خطبة 176.

4. محدثی، برگ و بار، ص 285.

5. مجلسی، بحارالأنوار، ج 94؛ ص 143 (الهی اشکو الیک نفساً بالسوء امّاره…).

6. غرر الحکم، حدیث 10400 (لا ترخّص لنفسک فی مطاوعه الهوی…).

7. ری شهری، میزان الحکمه، حدیث 2743.

8. غررالحکم، حدیث 3232.

9. حرانی، تحف العقول، ص 304.

10. غررالحکم، حدیث 4761.

11. میزان الحکمه، حدیث 2766.

12. نازعات، آیة 40 و 41.

13. نهج البلاغه، نامه 45 (و انما هی نفسی اروضها بالتقوی…).

14. برگ و بار، ص 304.

(1 امتیاز)
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها