تحقیق در مورد انواع بلوغ یکی مقاله است که امروز در وب سایت خوزستان خبر برای شما ایجاد شده تا بتوانید به موضوع جستوجو شده خود دست یابید.
تحقیق در مورد انواع بلوغ شماره اول
در مسیر زندگی، زمانی فرا میرسد که فرد بین کودکی و بزرگسالی قرار میگیرد. به این دوره از زندگی، نوجوانی گفته میشود؛ دورهای که فرد دستخوش تحولی اساسی شده و این تحول او را برای زندگی آینده آماده میسازد. در این مرحله از زندگی، نوجوان با تغییرات عمدهای در جسم و روح و روان خویش مواجه میشود. او سردرگم است از آنچه هست و آنچه باید باشد. نه از مزایای کودکی بهرهمند است و نه از امتیازات بزرگسالی. گرچه این دوره، فرصت مناسبی را برای کسب مهارتها و آماده شدن برای آینده در اختیار فرد میگذارد، اما در عین حال معمولا دورهای است آکنده از تعارض و نوسان بین وابستگی و استقلال. در شرایطی که فرد در خانه والدین زندگی میکند و از حمایت مالی آنان برخوردار است، به دشواری میتواند بهطور کامل احساس خودبسندگی کند.[1]
آغاز نوجوانی معمولا از سن 12 سالگی است و تا آخرین سالهای دهه دوم زندگی که رشد جسمانی کم و بیش کامل میشود، ادامه مییابد. واژه بلوغ به اولین مرحله نوجوانی گفته میشود، بهطور دقیقتر زمانی که هورمونها زیاد شده و تظاهرات آنها آغاز میشود. با ازدیاد هورمونها، تظاهر آن در دختران به شکل بزرگ شدن تخمدانها و سینهها و در پسرها با بزرگ شدن بیضهها و درآوردن ریش و غیره بروز میکند. اوج رشد در پسرها حدودا سیزده سالگی و در دختران یازده سالگی میباشد، ولی در بعضی جوامع، در دختران از سن نه سالگی آثار بلوغ دیده میشود. با این وجود عدهای هم سن بلوغ را پایینتر از این میدانند. میتوان گفت عواملی چون جنسیت، وراثت، منطقه جغرافیایی، ساختمان بدن، تغذیه و سلامت و غیره در شروع بلوغ مؤثرند.[2]
بلوغ جنسی
در آغاز نوجوانی، اغلب افراد به دوره سریعی از رشد جسمانی گام میگذارند که با رشد تدریجی اندامهای تناسلی و ویژگیهای جنسی ثانوی، همراه است. این تغییرات طی یک دوره تقریبا دو ساله رخ میدهند و با بلوغ جنسی به اوج میرسند.[3]
بلوغ جنسی در دختران
نشانههای مهم بلوغ در دختران افزایش طول قد، بزرگ شدن سینه و لگن خاصره، پیدایش موهای زهاری و سرانجام عادت ماهانه است. عادت ماهانه، پایان رشد سریع بدنی را اعلام میدارد. در واقع نخستین عادت همراه با تخمکگذاری نیست و مدتی طول میکشد تا بر اثر فعالیت تخمدانها در دختران، هورمون استروژن افزایش یابد و میزان آن تا سه سال بهتدریج رو به فزونی میرود، آنگاه ثابت میماند. در این هنگام دختر نوجوان قادر به تولید مثل میشود. دامنه سنی رسیدن به سن بلوغ جنسی بسیار گسترده است. برخی از دختران در سن پایینتری، حتی در 11 سالگی و برخی در سنین بالاتری، حتی در 17 سالگی برای اولین بار قاعده میشوند. متوسط سن آغاز قاعدگی در دختران 12 سال و نه ماهگی است.[4]
بلوغ جنسی در پسران
با اینکه رشد سلول بیضهای و شروع ترشح هورمون مردانه زودتر آغاز میشود، اولین علامت بیرونی بلوغ در پسران معمولا رشد بیضهها و کیسه بیضه است که تقریبا در دوازدهونیم سالگی شروع میشود. در ضمن ممکن است رشد موی زهاری هم دیده شود. تقریبا یکسال بعد تسریع رشد آلت جنسی مردانه با شروع جهش نموی در قد همراه میشود. موی زیربغل و صورت ظاهر شده و صدا بهتدریج بم میشود. یکی از تحولات مهم بلوغ در پسران، نمایان شدن نطفههای زنده در ادرار آنهاست. در ابتدا هنوز قابلیت بارور کردن وجود ندارد، بهتدریج با رسیدن به پایان بلوغ، تولید اسپرم به حدی میرسد که قابلیت بارور کردن پیدا میکند. در پسران نیز سن بلوغ جنسی گستره وسیعی دارد، اما پسرها بهطور متوسط دو سال دیرتر از دختران به جهش نموی و بلوغ میرسند.[5]
بلوغ زودرس و بلوغ دیررس
گرچه دخترها بهطور متوسط زودتر از پسرها بالغ میشوند، اما در این زمینه به تفاوتهای فردی زیادی برمیخوریم. بعضی از دخترها دیرتر از بعضی پسرها به بلوغ میرسند. از آنجا که نیرو و توانایی بدنی نقش مهمی در کنش متقابل کودک با همسالانش دارد، پسرهای دیررس از لحاظ سازگاری با دشواریهای خاصی روبرو میشوند. این پسرها در دورهای از زندگی که نسبت به همکلاسیهای خود کوتاهتر و کم بنیهتر هستند، تمرین کافی در مهارتهای ورزشی نمیبینند و بنابراین ممکن است هرگز از این نظر نتوانند با پسران زودرسی که معمولا در فعالیتهای ورزشی پیشگامند، رقابت کنند.
پژوهشها حاکی از آن است که پسرهای دیررس در میان همکلاسیهای خود از محبوبیت کمتری برخوردارند، خودپنداره ضعیفی دارند و به رفتارهای توجهطلبانه ناپختهای دست میزنند. این پسرها احساس میکنند که همسالانشان آنها را طرد میکنند و آنها را زیر سلطه خود میگیرند. از سوی دیگر، پسرهای زودرس از اتکاء به نفس و استقلال بیشتری برخوردارند. برخی از تفاوتهای شخصیتی بین پسران زودرس و دیررس در دوره بزرگسالی نیز، پس از ناپدید شدن تفاوتهای بدنی، همچنان پابرجا میمانند. در مورد دختران، تأثیر سرعت رشد بر شخصیت چندان چشمگیر نیست. از آنجا که دختران زودرس در سالهای آخر دبستان، رشد بیشتری نسبت به همکلاسیهای خود دارند، ممکن است با مشکلاتی روبرو شوند. اما این دختران در دوره راهنمایی معمولا میان همکلاسیهای خود از اعتبار بیشتری برخوردار میشوند و در فعالیتهای مدرسه نقش رهبری را به عهده میگیرند. در این مرحله، دختران دیررس نیز مانند پسران دیررس ممکن است خودپنداره نابسندهای داشته باشند و روابط آنها با والدین و همسالانشان رضایتبخش نباشد.[6]
رشد اجتماعی
در ابتدای نوجوانی، دستهها یا گروههای همسالان اهمیت زیادی پیدا میکنند. نوجوان میکوشد گروه همسالان، او را بپذیرد و خود نقشهایی را در گروه میپذیرد. گرچه به نظر مساعد و تأیید بزرگسالان نیاز فراوان دارد، اما بیشتر وقت خود را با دوستان و همسالان میگذراند و اندیشهها و قوانین آنها را به معیارهای والدین و بزرگسالان دیگر ترجیح میدهد.[7]
چگونگی تعامل گروه دوستان و همسالان با نوجوان نقش بزرگی در زندگی او دارد. در این گروههاست که فرد ایفای نقشهای اجتماعی را که والدین و سایر بزرگسالان نمیتوانستند شرایط عملی یادگیری آن را فراهم کنند، میآموزد. او یاد میگیرد که چگونه خود را با شخصیتهای مختلف اطراف خویش سازگار کند و راه و رسم دفاع از خود و مبارزه برای کسب و حفظ حقوق خویش در اجتماع را فرامیگیرد. روابط دوستانه باعث ایجاد انتظار حمایت، تشویق و ترغیب و بازخورد گرفتن از دیگران میشود و این امر به نوبه خود احساس کامل بودن و جذاب بودن و ارزشمند بودن را در فرد ایجاد میکند. این دوستیها باعث میشود که فرد اطلاعات و انگیزشهای جالبی از دیگران به دست آورد، به هیجانات خود پاسخ دهد و سرگرمی مناسبی برای خود داشته باشد. پژوهشها نشان میدهد که روابط مثبت نوجوانان با دوستان و همسالانشان باعث سازگاری اجتماعی مثبت میشود.[8]
بلوغ هیجانی
بحرانها و هیجانات دوران بلوغ ناشی از ارگانیسم جسمی و درونی است که همراه با عواملی چون ذوق، علایق، نگرش، احساس و همچنین ارتباط با همسالان، موجب بروز مشکلات جدیدی میشود که والدین و مربیان به دلیل عدم شناخت کافی از نوجوان، به آن بحران یا عدم سازگاری میگویند. در حالی که بحران با هیجان تفاوت زیادی دارد؛ هیجان ناشی از واکنش خوب و مثبت است نه عدم سازگاری. تعارضهای ناشی از اختلاف سلیقهها و تفاوت برداشتها بین نوجوان و دیگران، موجب بروز خشم و عصیانگری نوجوان بیتجربه میشود.[9] حتی بعضی از نوجوانانی که به والدینشان علاقه دارند غالبا با سوءظن، بیاعتمادی، خشم و برافروختگی واکنش نشان میدهند و با توقع زیاد و افسردگیخاطر شکایت دارند که بزرگترها آنها را درک نمیکنند و با آنان رفتار منصفانهای ندارند. این دسته از نوجوانان بسیار حساس و زودرنجاند. به همین دلیل هنگام خشم و ترس و عشق و دلدادگی تسلط خود را از دست میدهند و به اصطلاح خود را میبازند. در خانوادههایی که آمادهتر و گرمتر هستند، اثری از خشونت و بحران نیست.[10]
بلوغ ذهنی
در این مرحله، رشد مغز و دستگاه عصبی به میزان رشد بزرگسالان نزدیک میشود. اما نوجوانان به سبب کمبود تجربههای لازم هنوز نمیتوانند به حل مسایل بزرگسالان توفیق یابند و همانند آنان پاسخ دهند. پیاژه میگوید در مرحله عملیات صوری که معمولا در سن 11 سالگی آغاز میشود، برخی از تواناییهای مهم در تفکر نوجوانان پدیدار میشود که در سنین قبل وجود نداشت. اساسیترین این تواناییها تأکید بر تفکر مبتنی بر احتمالات است، یعنی تغییر در تفکر از “آنچه هست” به “آنچه ممکن است باشد”. تغییر جهت تفکر در شیوه برخورد نوجوان با مسائلی که پیشرویش قرار میگیرد، انعکاس مییابد. نوجوان قادر به بررسی یک مسأله از طریق تصور تمام روابط ممکن در میان یک مجموعه از اطلاعات است. پیاژه میگوید، آگاهی نوجوانان از احتمالات است که آنان را قادر میسازد ذهنیات خود را از واقعیت تشخیص دهند. بهتدریج که سن نوجوان بالا میرود، او خود را نظارهگر شکلگیری و ایجاد افکار خویش میبیند. شکلگیری هویت او نیز، همراه با تغییر و اصلاح در اندیشههایش، سرعت بیشتری میگیرد و درباره کلیترین مفاهیم مانند خدا و جهان هستی نیز قضاوتهای تازهای به دست میآورد. علاوه بر آنچه پیاژه در مورد خصوصیات و تغییرات تفکر در دوره نوجوانی مطرح کرده است، تواناییهای فراشناختی نیز در این دوره در ذهن نوجوان رشد میکند. آگاهی از تمایز بین دریافت ساده یک چیز و نگهداری آن در حافظه، آگاهی یافتن از ظرفیتها و محدودیتهای حافظه خود و استفاده کردن از فنون پیچیدهتر برای کمک به یادآوردن مطالب از جمله دانش و آگاهیهای جدید نوجوان درباره فعالیتهای شناختی است که کارآیی ذهن او را بالا خواهد برد. همچنین، تواناییهای ذهنی نوجوان به حدی میرسد که استفاده از راهبردهای کارآمدتر در حل مسأله و برخورد با تکالیف گوناگون را برایش امکانپذیر میسازد.[11]
تحقیق در مورد انواع بلوغ شماره دوم
انواع بلوغ در انسان(بلوغ معنوی 2)
هرگاه سخن از بلوغ به میان می آید، ذهن انسان به یکباره بسوی بلوغ جنسی و جسمی می رود، در حالی که در واقع این بلوغ یکی از انواع بلوغها می باشد و در بین انواع بلوغ، بلوغی به نام بلوغ معنوی نیز وجود دارد. بلوغ معنوی زمانی در انسان پدیدار می شود که؛ فرد از نظر معنوی به درجه ای از رشد برسد تا بتواند در دو راهیهای موجود در عرصه دین و معنویت، انتخاب درستی داشته باشد و آنچه مورد نیاز رشد و تعالی معنوی فرد میگردد را، انتخاب کند و در تشخیص راه درست دچار مشکل و اشتباه نشود، درست است که راههای رسیدن به خدا زیاد است، اما چون صراط مستقیم یک راه است، تشخیص آن برای افراد مختلف متفاوت است، کسانی که به بلوغ معنوی به شکل کامل آن رسیده اند، پیدا کردن این راه دشوار نیست، هر چند طی این طریق مشکل باشد. بعضی از سن تکلیف به بلوغ معنوی یاد کردند که این اشتباه است، زیرا بلوغ شرعی یا سن تکلیف زمانی است که، فرد به رشدی خاص رسیده و باید وظائف شرعی خود را انجام دهد و این با رسیدن به رشد و بلوغی که بتواند تصمیمات درست دینی را بگیرد و قدرت انتخاب راه درست را دارا شود، متفاوت است. ما برای شناخت کامل بلوغ معنوی ابتدا انواع بلوغ را تعریف می کنیم.
مفهوم بلوغ:
بلوغ از نظر لغوی در فرهنگ فارسی به معنی «رسیدن» ، «رسیدن به سن رشد».
مفهوم بلوغ به این معنی است که برای انجام کارهای مختلف نیاز به یک سری مقدمات و معلومات است، به این بیان که انسان برای این که در هر عرصه ای توانمندی خود را کسب کند، باید به مرحله ای از رشد در آن زمینه رسیده باشد، تا بتواند آن کار را انجام دهد، برای مثال یک کودک باید به یک سن و رشد خاصی برسد، تا بتواند بایستد و راه برود و این کار در همه کودکان یکسان نیست، بلکه نسبت به شرائط جسمی و روحی افراد و محیط اطراف متفاوت است. بنابراین نمیتوان برای بلوغ یک سن مشخصی را بیان کرد، و فقط میتوان شرایط احراز آن را مطرح نمود.
مفهوم بلوغ به این معنی است که برای انجام کارهای مختلف نیاز به یک سری مقدمات و معلومات است، به این بیان که انسان برای این که در هر عرصه ای توانمندی خود را کسب کند، باید به مرحله ای از رشد در آن زمینه رسیده باشد، تا بتواند آن کار را انجام دهد
انواع بلوغ
بلوغ جنسی:
این بلوغ با ترشح غده های جنسی و ظهور ویژگیهای ثانوی جنسی از قبیل رویش و نمو موهای زاید در بدن و فعالیت غده های عرق در زیر بغل، قاعده گی و محتلم شدن می باشد. که این بلوغ به زمانی اطلاق می شود که شخص مورد نظر اعم از زن و مرد از نظر جسمی توانایی انجام مسائل جنسی را دارا باشد.
بلوغ جسمی:
این بلوغ در حدود سن 18 سالگی ظهور می کند که اکثر اعضا و اندامهای بدن به اوج رشد خود می رسند، البته رشد جسمی تا سن 25 سالگی ادامه داشته، اما اوج رشد و نمو افراد، همان سن 18 سالگی میباشد، که بدن شکل و فرم نهایی خود را پیدا میکند، البته شخص میتواند با انجام حرکات ورزشی آنها را تا حدودی تغییر دهد.
بلوغ شرعی:
پایان یافتن و اتمام نهمین سال قمری دختران، و پایان پانزده سالگی پسران آغاز این بلوغ است که همان سن تکلیف میباشد، و برای این بلوغ سن مشخصی ذکر گردیده، گرچه علایم رسیدن به سن تکلیف فقط سن و سال نیست و ممکن است نوجوانی حتی قبل از رسیدن به سن پانزده سالگی مکلف شود، و آن هم با محتلم شدن اتفاق میافتد، که این نشان دهنده عدم پیشگویی دقیق در مورد سن تکلیف و بلوغ شرعی میباشد، که این خود عوامل بسیاری دارد.
بلوغ اخلاقی:
این بلوغ با کسب فضایل و سجایای مقرر و پسندیده جامعه، از قبیل صراحت لهجه، راستگویی، امانت داری، درستکاری و پذیرش مسئولیت نمایان می شود. که وقتی دیده میشود یک نوجوان و یا یک جوان در معاشرت با مردم ادب و اخلاق لازمه را رعایت میکند، مشخص میکند که این فرد به بلوغ اخلاقی رسیده است، که اصلا نمیتوان برای آن سن مشخصی را عنوان کرد، و تبعا به عوامل مهمی از قبیل خانواده و نوع تربیت بستگی دارد.
تشخیص سن ازدواج و این که در چه سنی جوانان یک جامعه قدرت تشکیل خانواده را دارند و می توانند مسئولیت یک زندگی را به دوش بگیرند، تا حدود زیادی بستگی به سن بلوغ اجتمایی افراد دارد.
بلوغ معنوی:
همراه بودن فرد با احساس بندگی خداوند که ظهور آن در انجام فرائض و اجتناب از محرمات و گناهان است، شخص خداوند جل جلاله را در همه جا حاضر و خود را در محضر الله عزوجل احساس می کند، و زندگی را معنی دار میبیند، و برای این سوالات که از کجا آمدم؟ برای چه آمدم؟ و به کجا میرم؟ پاسخ مناسبی پیدا کرده است. که توضیح آن خواهد آمد.
بلوغ اجتماعی:
این بلوغ زمانی برای افراد صورت میگیرد که بتوانند با پایبندی به قوانین اجتمایی که در آن زندگی میکنند، با دیگران ارتباط صحیحی را برقرار کرده و یک همزیستی مسالمت آمیزی را دارا باشد، این در حالی است که افراد نابالغ اجتمایی همواره در برخوردهای اجتمایی هراسان بوده و یا با مشکل مواجه میشوند.
تشخیص سن ازدواج و این که در چه سنی جوانان یک جامعه قدرت تشکیل خانواده را دارند و می توانند مسئولیت یک زندگی را به دوش بگیرند، تا حدود زیادی بستگی به سن بلوغ اجتمایی افراد دارد.
بلوغ اقتصادی:
این بلوغ زمانی شکل میگیرد که فرد بتواند برای پول و سرمایه ای که در اختیار اوست، یک برنامه و مصرف عاقلانه ای داشته باشد، و بتواند در جامعه ای که زندگی میکند با دیگران معاملات معقولی را انجام دهد. و برای درآمد خود مخارج معقولی را داشته باشد و از انجام کارها و مخارج سفیهانه دوری گزیند.
فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ (سوره النساء (4): آیه 6)؛ پس اگر در آنان رشدى(فكرى) یافتید، اموالشان را به ایشان برگردانید.
امام صادق علیه السلام فرمودند: مراد از «آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً» این است كه بتواتند مال خود را حفظ كند.
بلوغ سیاسی:
حد قانونی این بلوغ در کشور ما برای مردان و زنان یکسان است و آن سن رای دهی یعنی 18 سالگی است، اما این نظر به اشخاص تغییر می کند، یعنی این سن بر طبق قانون، سنی است که فرد میتواند در تصمیمات سیاسی جامعه خود دخیل باشد، این در حالی است که رشد سیاسی هم در افراد گوناگون، متفاوت است، یعنی تشخیص بازیهای سیاسی و نخوردن فریبهای گوناگون آن، همه بستگی به میزان بلوغ سیاسی فرد دارد.
بلوغ عقلی و فکری:
یعنی فکر و عقل انسان به مرحله ای از رشد برسد که بتواند انسان را در گرفتن تصمیمات درست برای زندگی یاری نماید.
انسانهایی که میتوانند در زندگی خود تصمیمات صحیحی گرفته و آنچه که نیازشان است را درک کنند، افرادی هستند که به بلوغ عقلی و فکری رسیده اند، در مقابل افرادی را میبینیم که نمیتوانند در امور روزمره و معمولی زندگی خود، راه درستی را پیدا کنند، که اینگونه افراد یا تابع دیگران میشوند، به این معنی که امور خود را به دیگران محول میکنند ویا از افراد دیگر تقلید میکنند.
بلوغ واقعى، تنها به رشد جسمى و نیروى جنسى نیست، بلكه به كمال فكر و عقل نیز وابسته است. «وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوى»(قصص 14)
تحقیق در مورد انواع بلوغ شماره سوم
رشد:
زيست شناسان رشد را به معناي بزرگ شدن بخش ها تشكيل دهنده يك موجود زنده يا تشكيل بخش هاي جديد مشابه آنچه قبلا وجود داشته است مي دانند. رشد در موجودات زنده به دو صورت افزايش تعداد سلول ها و افزايش برگشت ناپذير اندازه سلول صورت مي گيرد.
رشد در طي زندگي جاندار ادامه دارد اما نتيجه آن هموراه ساختاري كارآمد، جوان و زنده نيست در پيكر جاندار در حال رشد، همواره ماده سازي و تخريب هر دو انجام مي شود وقتي ماده سازي بر تخريب برتري داشته باشد اندازه جاندار بزرگتر مي شود وقتي تخريب بر ماده سازي برتري داشته باشد پيري فرا مي رسد.
بلوغ:
بلوغ به مجموعه اي از تغييرات بدني و روحي كه بين دوران كودكي و نوجواني پيش مي آيد و تا جواني ادامه مي يابد بلوغ مي گويند در دوران نوجواني و بلوغ دخترها و پسرها يك دوره ي سريع رشد بدني را تجربه مي كنند.
اين تغييرات در دخترها يك یا دو سال زودتر از پسرها شروع مي شود.
در دخترها تغييرات سريع از 11 الي 12 سالگي و در بيشتر پسرها از 13 الي 14 سالگي آغاز مي گردد.
انواع بلوغ:
1- جنسي
2- جسمي
3- رواني
4- اقتصادي و اجتماعي
5- شرعي
1– بلوغ جسمي: منظور از بلوغ جسمي، رشد و تكامل اعضاي بدن است كه طي آن رشد استخوان و ساير اندام ها به مرز نهايي خود مي رسد.
2– بلوغ جنسي: شايع ترين نشانه هاي بلوغ در اين مرحله ظاهر مي شود، علائم بلوغ جنسي، ظهور صفات ثانويه جنسي است.
3– بلوغ رواني: نوعي تكامل روحي است كه قدرت تشخيص مسائل و مصالح زندگي را به انسان مي بخشد، در اين حالت فرد، قبول مسئوليت هاي اجتماعي قدرت رويارويي با مشكلات پيچيده پيدا مي كند.
4– بلوغ اقتصادي: هنگامي كه فرد از نظر تامين معاش و اداره ي مستقل اقتصادي بتواند برخود متكي باشد از نظر اقتصادي بالغ شده است.
5– بلوغ شرعي: فقه شيعه سن بلوغ را براي پسران 15 سال قمري و براي دختران 9 سال قمري در نظر گرفته است. در ميان اهل تسنن متفاوت است. در اين زمان نوجوان به وظايف ديني و اخلاقي خود عمل خواهد نمود.
تغييرات عاطفي:
در دوران بلوغ تغييرات عاطفي و رواني زيادي در نوجوان به وجود مي آيد و لازم است نوجوانان از خود مراقبت بيشتري به عمل آورند.
در اين دوران حساسيت ها، به خود گرفتن ها و زود رنجي ها بيشتر از ساير دوران ها در نوجوان تاثير ايجاد مي كنند در اين دوران نوجوانان براي ايمني خاطر نياز دارند كه:
1) قابل ارزش باشند
2) در تصميم گيري ها شركت كنند
عواطف در رفتارها:
عكس العمل هاي عاطفي يا رفتار ناشي از عواطف، عكس العملهايي است كه در اثر پيدايش انگيزه به وجود مي آيند مهمترين عواطف شامل شد، دوام و تاثيرات داخلي است.
عواطف تحت تاثير تربيت قرار دارند اما در طول عمر دوام دارند، عواطف شديد مي توانند در دستگاه هاي مختلف مانند تنفس، گردش خون، هورمون ها، ماهيچه ها تغييرات زيادي ايجاد كنند.
ايمني خاطر:
منظور از ايمني خاطر، فارغ بودن از نگراني ها و ترس هاي بي مورد و زندگي كردن به آرامي و خوشي است و زماني شخص داراي ايمني خاطر است كه بر نيروهايي دروني او را آزار مي دهند پيروز شود.
مثلا يك نوجوان ساعت ها وقت خود را جلو آينه سپري مي كند تا مبادا در نظر ديگران زشت جلوه نكند، براي اغلب انسانها ايمني خاطر چيزي بيشتر از خوراك و مسكن است.
انسان موجودي است كه در اين دوران به ارزشمند بودن, پيشرفت، تصميم گيري، دوست داشتن خلاقيت اهميت بيشتري مي دهد، بنابراين نيازهاي عاطفي خود را با آثار مختلف مانند، نقاشي، نوآوري هنري و علمي، تدوين آثار ادبي، كار دستي، ……. بروز مي دهد و در نهايت دوست دارد كه خودش باشد و خود تصميم بگيرد.
واكنش هاي دفاعي (Defenisve Reaction):
برخي از افراد با استفاده از روش هايي به نام واكنش دفاعي با افكار مقابله مي كنند كه گاهي اين واكنش ها مفيد و گاهي مضرند واكنش دفاعي اكتسابي هستند و طبيعي محسوب مي شوند، و افراد از آن به عنوان محافظي در برابر اضطراب و تشويش شديد براي جلوگيري از خدشه دار شدن شخصيت انساني به كار مي رود.
انواع واكنش هاي دفاعي:
1) بازگشت: گاهي افراد براي فرار از مسئوليت و يا مشكلات فرار روي خود آرزوی كودك بودن مي كند.
2) خيال بافي: گاهي شخص به عالم رويا و خيال فرو مي رود و شكست هاي خود را با خيال و اوهام جبران مي كند.
3) جابجايي، جايگزيني: گاهي واقعيت، ناخوشايندي براي نوجوان (فرد) رخ مي دهد او مي كوشد مسئوليت آن را به گردن ديگري بيندازد و براي آنها مقصر پيدا كند، در اين شرايط هدفي كه شانس بيشتري دارد جايگزين مي گردد.
4) جبران نقص: گاهي نوجوان(فرد) با پنهان كردن واقعيت، خود را عكس آنچه هست نشان مي دهد، مثلا بعضي اشخاص در شرايطي خود را شخص شجاع يا مودب نشان مي دهند كه اين ويژگي ها را ندارند اين نوع واكنش جبران نقص نام دارد.