مراسم قطع دست در اسپوکن از تازه‌ترین نمایشنامه‌های مارتین مک‌دونا نمایشنامه‌نویس و کارگردان به نام ایرلندی است که در سال ۲۰۱۰ نوشته شده است و تاکنون در سالن‌های تئاتر متعددی در سراسر دنیا به روی صحنه رفته است. مک‌دونا، به نظر اکثر صاحب‌نظران یکی از بهترین نمایشنامه‌نویسان معاصر است به صورتی که چند نمایشنامه از او به صورت هم‌زمان در یک شهر اجرا می‌شوند. از مطرح‌ترین نمایشنامه‌های او می‌توان بهملکه‌ی زیبای لی‌نین، مرد بالشی، چلاق آینیشمان و ستوان آینیشمور اشاره کرد.

نوشته‌های مک‌دونا اغلب دارای مضامین سادیسمی هستند که در قالب کمدی سیاه روایت می‌شوند. شخصیت داستان‌های او نیز اکثراً انسان‌هایی هستند که با بحران‌های روانی دست و پنجه نرم می‌کنند، معمولاً از انسان‌های دیگر زخم خورده‌اند و این موضوع باعث بی‌تفاوتی آنها نسبت به درد و رنج و از دست دادن جان سایرین می‌شود. نمایش‌های او صحنه‌هایی از جنایت، خونریزی و سخنان و الفاظ تند هستند.

بر خلاف بسیاری از نمایشنامه‌های او، در مراسم قطع دست در اسپوکن هیچ یک از شخصیت‌ها به دست دیگری کشته نمی‌شود. شخصیت اصلی مرد میانسالی به نام کارمایکل است که دست چپش در نوجوانی توسط عده‌ای که خودش آنها را «چند بیابونی» می‌نامد از مچ قطع شده است، آنها دست او را روی ریل قطار گذاشته‌اند و پس از عبور قطار این اتفاق برای او افتاده است. مجرمان دست او را برداشته‌اند و رفته‌اند و بدتر اینکه با دست خودش برای کارمایکل «بای بای کرده‌اند!» کارمایکل از آن به بعد دنبال پس گرفتن دستش است، او می‌داند که آن دست دیگر به دردش نمی‌خورد اما به هرحال مال خودش بوده و حالا آن را می‌خواهد!

این داستان در اتاق یک هتل پیش می‌رود و شخصیت‌های دیگر عبارتند از مروین که مسئول هتل است و توجهش به ماجرایی که در اتاق کارمایکل جریان دارد، جلب می‌شود و مریلین و توبی که دختر و پسر جوانی هستند و می‌خواهند یک «دست اشتباهی» را به جای دست واقعی کارمایکل به او بفروشند. او از این ماجرا بسیار عصبانی است و قصد کشتن آن دو را دارد، در حالی که هر یک از آنها سعی در خلاص کردن خود دارند. توبی یک پسر سیاه‌پوست است و کارمایکل القاب و الفاظ نژادپرستانه‌ی فراوانی در مورد او به کار می‌برد، این موضوع بعضاً باعث انتقادات شدید به این نمایش شده است. نمایشنامه مراسم قطع دست در اسپوکن ترجمه بهرنگ رجبی توسط انتشارات بیدگل به چاپ رسیده است.