آیا می دانستید ؟

در زمان قدیم که شناسنامه نبود مشخصات نوزاد را کجا مینوشتند

در زمان قدیم که شناسنامه نبود ؟
در قدیم الایام پس از تولد هر فرزندی برای انتخاب نام و ثبت اسم و تاریخ تولد او به نزد ملا یا روحانی محل رفته و پس از انتخاب نام ، نام و تاریخ تولد او را پشت کتاب قرآن و یا کتابهای دیگر می نوشتند و برخی هم زمان تولد و فوت را بر اساس یک واقعه مهم مثل زلزله یا خوشید گرفتگی و یا … به خاطر می سپردند و بر اساس آن سال سن را محاسبه و می دانستند .

در گذشته زمانی که نوزادی به دنیا می آمد نام او را در حاشیه کتاب های مقدس مانند قرآن می نوشتند، زمانی هم که فردی از دنیا می رفت، فقط تاریخ وفات و نامش را روی سنگ قبرش حک می کردند.

آن موقع ها هر خانواده ای بسته به فعالیت و حرفه ای که داشت برای خود نام خانوادگی انتخاب می کرد به عنوان مثال اگر فردی آجیل می فروخت و نخود و تخمه بو داده درست می کرد، فامیل او را «نخود بریز» می گذاشتند، دیگری که اجدادش پارچه فروش بودند، «بزاز» نام می گرفت و اسامی مختلفی به تناسب شغل هر فردی به وفور در زمان قدیم وجود داشت.

 

در زمان قدیم نام فرزندان در جایی ثبت نمی شد و بزرگ ترها خودشان نام و نام خانوادگی انتخاب می کردند، اما سال ها گذشت تا این که به برخی مناطق ماموران «سجل احوال» می رفتند و نام خانوادگی افراد را در دفترچه های موسوم به «سجل» یا همان شناسنامه امروزی ثبت می کردند.

 

تا آخرین ماه‌های عمر سلطنت قاجارها، مردم ایران از اقشار و گروه‌های مختلف دارای ورق هویت یا شناسنامه رسمی و قانونی نبودند سال ها پس از آن نخستین شناسنامه به شماره  یک در بخش ۲ تهران به تاریخ ۱۶ قوس (۱۶ آذر) سال ۱۲۹۷ هجری شمسی صادر شد. گفته می شود که صاحب این شناسنامه دختری به نام « فاطمه» و نام خانوادگی اش «ایرانی» بود که صاحب شماره شناسنامه یک شد تا این روز برای همیشه روز ثبت احوال در ایران نام بگیرد.

بنا بر اطلاعات موجود این شناسنامه یک برگی  و حاوی اطلاعاتی در مورد تاریخ تولد، محل تولد و خلاصه ای از ازدواج و طلاق بود و محلی برای ثبت نام  فرزندان و یا مرگ  صاحب شناسنامه نداشت.

 

تا ۱۰۰ سال قبل نه خبری از سجل و شناسنامه بود، نه سازمانی که تولد، مرگ، ازدواج و طلاق را ثبت کند. به جای آن ریش سفیدان محله یا بزرگان قوم  قبل از رواج شناسنامه به سبک اروپایی ها، وقایع تولد را در کتاب های مقدس ثبت می کردند.

 

درابتدای تاسیس اداره ثبت احوال که آن زمان زیر نظر شهرداری بود، در ابتدای کار دریافت شناسنامه و ثبت اطلاعات تاریخ تولد اجباری نبود اما پس از آن که اداره ثبت احوال در شهرستان  ها نیز دایر شد گرفتن شناسنامه برای افرادی که تازه به دنیا می آمدند، اجباری شد به طوری که در برخی مناطق بجنورد نیز مانند شهرهای دیگر، ماموران با در دست داشتن برگه هایی  در ساعاتی از روز در خانه ها را می کوبیدند و با پرسش از سرپرست خانواده  اوراق را پر می کردند، هر چند اغلب خانواده ها در منازل خود را  روی ماموران آمار نمی گشودند یا پاسخ درست نمی دادند.

 

گزینش نام خانوادگی در زمان قدیم از چند روش پیروی می‌کرد که یکی از آن ها پیشه نیاکان در یک قوم است. محل اسکان قوم، شهرت بزرگ خاندان (پدر، پدربزرگ و جد) از دیگر شیوه‌های متداول انتخاب نام خانوادگی بود که گاهی نام خانوادگی بر اساس شغل یا حرفه انتخاب می شد.

یک کارمند بازنشسته اداره ثبت  احوال شهرستان بجنورد هم که خاطراتی از زمان قدیم دارد، می گوید: حدودا از سال 1307 اداره ثبت احوال کار خود را آغاز کرد و ماموران این اداره به روستاها می رفتند و برای نوزادان شناسنامه صادر می کردند.

 

«علیرضا کیانی» بیان می کند: در آن زمان از وسایل حمل و نقل خبری نبود و ماموران ناچار بودند خود را با هزار زحمت به روستاها برسانند که به طور معمول با مینی بوس و وانت به مناطق دور دست می رفتند و در خانه کدخدای ده اقامت می کردند، سپس یکی از اهالی روستا به دستور کدخدا به پشت بام یکی از خانه ها می رفت و مردم را صدا می کرد تا از حضور ماموران ثبت احوال آگاه شوند و بتوانند سجل تهیه کنند.

 

وی خاطرنشان می کند: مسئول حوزه های ثبت احوال، مهر و سند سجلی در اختیار داشت و با خود به روستاها می برد و در همان جا شناسنامه صادر می کرد وبه والدین تحویل می داد یا فوتی ها را ثبت می کرد. افرادی که عقد دایمی و رسمی کرده بودند یکی از والدین با در دست داشتن شناسنامه پدر و مادر می توانست برای گرفتن شناسنامه برای فرزندشان اقدام کند ولی آن هایی که ازدواج شان دایمی نبود پدر و مادر هر دو باید حضور می یافتند تا بتوانند برای فرزند تازه متولد شده شان شناسنامه بگیرند.

آن هایی که شناسنامه های شان به تعویض نیاز داشت یا می خواستند شناسنامه شان را عکس دار کنند به ماموران می دادند و آن ها شناسنامه ها را به اداره می بردند و کارهای مربوطه را انجام می دادند و در نوبت بعدی مراجعه آن ها را به مردم تحویل می دادند.

 

(247 امتیاز)
اشتراک در
اطلاع از
3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها