پزشکی

تحقیق در مورد بهداشت و روان

تحقیق در مورد بهداشت و روان را امروز در وب سایت خوزستان خبر می توانید دنبال کنید.

موضوع مقاله:

تحقیق در مورد بهداشت و روان و عوامل تاثیر گذار بر آن

مقدمه

تعریف کردن دقیق بهداشت روانی و بیماری روانی دشوار است.افرادی که نقش های خود را در جامعه اجرا می کنند و رفتار آنها مناسب و سازگارانه است،سالم در نظر گرفته می شوندبر عکس،کسانی که نمی توانند نقش های خود را برآورده کنند و مسئولیت های خود را انجام دهند یا رفتارشان نامناسب است ،بیمار انگاشته می شوند.فرهنگ هر جامعه قویا”بر ارزش ها و عقاید آن تاثیر می گذارد و این به نوبه خود بر نحوه ای که آن جامعه سلامتی و بیماری را تعریف می کند تاثیر می گذارد.آنچه را که یک جامعه ممکن است پسندیده و مناسب در نظر بگیرد،جامعه دیگر ممکن است ناسازگارانه و نامناسب بداند.

سازمان بهداشت جهانی،بهداشت یا سلامتی را به صورت کامل خوب بودن جسمانی،روانی،و اجتماعی نه صرفا”فقدان بیماری یا ضعف و ناتوانی تعریف می کند.افراد در حالت سلامت هیجانی،جسمانی و اجتماعی،مسئولیت های زندگی را برآورده می کنند،در زندگی روزمره به صورت موثر انجام وظیفه می کنند،و از روابط میان فردی و خودشان خشنود راضی هستند.

عوامل مؤثر بر سلامت روان:

عوامل متعددی بر روی سلامت و بهداشت روان انسانها تاثیر گذار می باشند با وجود جدا نبودن اثرات متقابل عوامل فردی و محیطی ما برآن شدیم یک تقسیم بندی کلی از عوامل فردی(شامل:ِ ژنتیک و فیزیولوژی،جنسیت،باورها و اعتقادات فردی،داشتن مهارت های زندگی و… است)و محیطی(عوامل فرهنگی،اجتماعی، اقتصادی، محیط خانوادگی و… )مؤثر بر سلامت روان انجام دهیم از سوی دیگر وجود بیماری هایی از قبیل بیماری های قلبی،اضطراب،افسردگی،موقعیت هایی که بی کاری زیاد و درآمد پایین است،آموزش محدود است و همجنین در موقعیت هایی که استرس زیاد است ،تبعیض جنسیتی وجود دارد،سبک زندگی ناسالم است و تخطی از قانون وجود دارد مشکلات روانی بیشتر و گویای این مسئله است که  روان و اجتماع ممکن است اثر متقابلی بر شدید کردن اثرات رفتار و سلامت داشته باشند.

۱-عوامل فردی:

بر سلامت روح و روان عوامل مختلف فردی مؤثر هستند.این عوامل شامل ژنتیک و فیزیولوژی، جنسیت،یادگیری مهارت های زندگی،اعتماد به نفس،قدردانی،باورها و اعتقادات فردی،خندیدن و شادی،لذت بردن از زندگی ، نداشتن کشمکش ،تغذیه،ورزش،خواب مناسب و کافی،عدم وجود اعتیاد،اشتغال به کار هستند.برخی از این عوامل نظیر ژنتیک ، فیزیولوژی و جنسیت غیر قابل تغییر اما برخی از آنها قابل تغییرند.با مطالعه مطالب گفته شده در ذیل شما می توانید با حقایق وراهکارها یی در خصوص عوامل قابل تغییر آشنا شویم و از این طریق سلامت روان خود را ارتقا دهیم.

۱-۱  ژنتیک و فیزیولوژی

نظام زیستى‏نگرى كه اساس روان ‏پزشكى را تشكیل مى‏دهد، سلامت روانى را زمانى محقق مى‏داند كه بافت‏ها و اندام‏هاى بدن به طور سالم و بى‏نقص به وظایف خود عمل كنند. در مقابل هر نوع اختلا ل در دستگاه عصبى و در فرایندهاى شیمیایى بدن، اختلال روانى را به همراه خواهد داشت.نمونه آن اختلالات روانی پس از آسیب مغزی و بیماری های جسمی و ناتوانی هایی است که بر روی سلامت روان تأثیر می گذارند و می توانند منجر به افسردگی،اضطراب و جداشدن از جمع شوند.

۱-۲ جنسیت

جنسیت تعیین کننده مهم بهداشت روانی و بیماری روانی است.تعیین کننده ای است که اشاره به ویژگی های متمایزاجتماعی و بیولوژیک مردان و زنان دارد.جنسیت به عنوان یک مولفه قدرتمند تعیین کننده اجتماعی سلامت است که با مشخصه های دیگر مانند سن ، ساختار خانواده ، تعامل ،درآمد ، آموزش و حمایت اجتماعی و فرهنگ در ارتباط است جنسیت عنصر حیاتی در نابرابری سلامت در کشورهای در حال توسعه است و این نابرابری ها بر روی سلامت روان نیز تأثیر می گذارد.سیاست های اقتصادی و اجتماعی که باعث تغییرات ناگهانی،مخرب و شدید درآمد، اشتغال و سرمایه اجتماعی می شوند که اگرقابل کنترل یا قابل اجتناب نباشد به طور قابل توجهی نابرابری جنسیتی علیه زنان و میزان اختلالات شدید روانی را افزایش می دهد.

نرخ کلی اختلالات روانی برای مردان و زنان تقریباً یکسان هستند، اما تفاوت قابل توجهی در الگوی  بیماری های روانی می توان یافت. زنان بیشتر از مردان تحت تأثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی و موقعیت زندگی در معرض خطرات سلامت روانی قرار دارند. تجربه پریشانی عاطفی،خشونت جنسی، خشونت خانگی، فشارهای ایجاد شده توسط نقش های متعدد خود و تبعیض های جنسی بر علیه زنان بیشتر است تقریباً یک پنجم از زنان تجاوز یا اقدام به تجاوز را در طول عمر خود تجربه نموده اند.افسردگی شایع ترین مشکل سلامت روانی در زنان است.میزان افسردگی تک قطبی در زنان دو برابر بیشتر است.در مقابل در مردان وابستگی به الکل دو برابر و احتمال ابتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی سه برابر بیشتر از زنان است.در کشورهای توسعه یافته تقریباً 1 در 5 مرد و 1در 12 زن دچار وابستگی به الکل در طول عمر خود است.همچنین خشونت در مردان بیشتر است.

۱-۳ احساسات مثبت

احساسات مثبت بیشتر به ویژگیهای شخصیمان وابسته است .خوشحالی گاهی با احساسات خوش بینانه و هدف دار همراه است.نكته جالب اين است كه داشتن حتي میزان کمی از احساسات مثبت تا حد قابل توجهي آثار منفي استرس را كاهش داده که منجر به  افزايش مقاومت بدن در برابر بيماريها و عفونت ها  و كم شدن احتمال مريضي ميشود.

۱-۳-۱ خندیدن و شادی

بعضی از محققان فکر می کنند که خندیدن ممکن است بهترین درمان باشد که کمک می کند احساس بهتری داشته باشید.خندیدن،شوخی و خوش خلقی کردن ممکن است نقش مهمی در داشتن احساسات خوب داشته باشد.حال زمانی که می خندیم در بدن ما چه اتفاقاتی می افتد که می تواند منجر به افزایش سلامت گردد؟ وقتی می خندیم فیزیولوژی بدن ما تغییر می کندخندیدن روی سطح جریان خون،پاسخ ایمنی بدن،سطح قند خون،ریلکس شدن و خواب مؤثر است.در زمان خندیدن ماهیچه های صورت و بدن ما کشیده می شوند،ضربان و فشارخون بالا می رود، تندتر نفس می کشیم و اکسیژن بیشتری را به بافت هایمان می رسانیم.ُدر حقیقت فقط فکر کردن به خندیدن برای کاهش سطح هوررمون های استرس کافی است.همچنین به هنگام خنده تغییرات هورمونی نیز در بدن اتفاق می افتد مثلاً هورمون ضد درد (که باعث احساس خوشی و سلامتی در شخص می‌شود) در مغز آزاد می‌شود و ميزان هورمونهای استرس زا در خون پايين می‌آید.

درتحقیقی در دانشکده مریلند بر روی دو گروه به این صورت  انجام شد که به یک گروه فیلم کمدی و به گروه دیگر فیلم درام نشان دادند.رگ های افرادی که فیلم کمدی می دیدند به طور نرمالی عمل می کرد و به راحتی منبسط و منقبض می شد ولی در افرادی که فیلم های درام می دیدند رگ ها تمایل داشت که سخت شود و فقط به حرکت جریان خون محدود گردد.همچنین به نظر می رسد خندیدن باعث سوزاندن کالری می شود.طبق تحقیق  دانشگاه Vanderbilt آمریکا 15-10دقیقه خندیدن 50 کالری را می سوزاند.در مطالعه دیگری بر روی 19 نفر از افراد دیابتی نشان داد که خندیدن بر وری سطح قند خون تأثیر دارد. درحالیکه با افزایش استرس ایمنی بدن کاهش می یابد و برعکس خندیدن باعث افزایش ایمنی می شود.

 ۱-۳-۲ لذت

توانایی لذت بردن از زندگی برای سلامت روان ضروری است.تمرین کردن مراقبه راهی برای ترویج توانایی لذت بردن از زمان حال است.البته ما نیازداریم که طرحی برای آینده داشته باشیم و از گذشته درس بگیریم  اما اغلب ما خودمان را در زمان حال با نگران کردن در مورد آینده بدبخت می کنیم.

۱-۳-۳ قدردانی

 از جمله اساسي‌ترين و زير بنايی‌ترين مسائلي است كه باعث حفظ سلامت روان می گرددقدردانی است.قدرداني به صورت كلامي، غيركلامي و يا هر دو روش صورت می گیرد.

شيوه‌هاي قدرداني

1ـ سپاسگزاري و تشكر كردن كلامي از عمل افراد

2-نامه نوشتن

3ـ لبخند زدن

4ـ به گردش بردن فرد يا افرادي كه در حق ما ابراز محبت كرده‌اند.

5ـ كمك كردن در كارهاي منزل نيز مي‌‌تواند مراتب قدرداني ما را نشان دهد.

6ـ صرف كردن وقت با ديگران است مثلاً‌ مرد براي قدرداني از زحمات همسرش مي‌تواند مدت بيشتري از وقت خود را با او بگذراند و بالعكس

7ـ نگهداري از بچه‌ها شيوه ديگري جهت دستيابي به اين امر مهم است.

8ـ حمايت و وفاداري از طرف مقابل

9ـ گوش دادن همراه با علاقه به طرف مقابل

10) قدرداني را از كلماتي و جملات كوچك شروع كنيم تا به جملات بزرگتري برسيم مثلاُ گفتن متشكرم يا

ممنون

۱-۴مهارت های زندگی

 امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات روزمره آسیب پذیرتر کرده است .همه ما بايد بتوانيم مسايلي را كه در زندگي با آنها مواجه مي‌شويم حل كنيم،‌ خوب تصميم‌گيري كنيم و وقتي دچار هيجان‌هايي مثل ترس، خشم، خجالت يا غمگيني مي‌شويم، با آنها كنار بياييم و آنها را به شكل درستي ابراز كنيم كه به ما و ديگران صدمه نزند.ارتقای مهارت های فردی در بهبود زندگی بسیار مؤثر و یادگیری آنها لازم و ضروری است. همچنین یادگیری این مهارت ها به ما كمك مي‌كنند تا یک زندگی شاد و موفقي داشته باشيم و بطور موثر با كشمكش هاي زندگي روبرو شویم.مهارت يعني توانايي انجام يك كار و مهارت‌هاي زندگي مهارت های شناختی،هیجانی،بین فردی و اجتماعی است.همچنین افراد را قادر می سازد به طور مؤثر با مشکلات روزانه زندگی برخورد نمایند.یادگیری مهارت های زندگی باعث افزايش توانائي هاي رواني – اجتماعي افراد ميشود.در اين جا با چند مورد از اين مهارت‌ها آشنا خواهيم شد.

الف)مهارت شناخت خود

 يكي از مهمترين عواملي كه به ما كمك مي‌كند زندگي خوب و موفقي داشته باشيم اين است كه خود را بشناسيم، احساس خوبي در مورد خود داشته باشيم. و از كسي كه هستيم شاد و راضي باشيم. فكر مي‌كنيد كسي كه احساس خوبي نسبت به خود دارد چه ويژگيهايي دارد؟كسي كه احساس خوبي نسبت به خود دارد، توانايي‌ها و استعدادهاي خود را مي‌شناسد، نقاط ضعف خود را مي‌پذيرد و سعي مي‌كند كه نقاط ضعف خود را تقويت و نقاط ضعف خود را اصلاح نمايد.چنين ويژگي‌هايي نقش خيلي مهمي در يك زندگي شاد و موفق دارد چون كسي كه خود و ديگران را دوست دارد در زندگي شاد و خوشحال‌تر است و كسي كه توانايي‌ها و استعدادهاي خود را مي‌شناسد براي موفق شدن تلاش بيشتري مي‌كند و موفق هم مي‌شود.

ب)مهارت حل مسئله:

 به لحاظ ماهيت پيچيده و تغيير يابنده جامعه‌ ما، مردم پيوسته خود را در مبارزه با مشكلات مي‌يابند.بسته به پيچيدگي موقعيت و پيامد‌هاي احتمالاً منفي اين مشكلات ممكن است پيش پا افتاده باشند.

لذا با توجه به طيفي كه از مشكلات ساده مثل سعي در تصميم گيري در مورد پوشيدن كفش يا لباس خاص، تا مسائل مهم‌تر مانند مواجهه با كارفرما ي غير معقول يا همسر بي منطق، است زندگي روزمره ما سرشار از چنان مشكلات موقعيتي است كه ناگريز از حل يكايك آنهاييم. بيشتر اوقات فرآيند حل مسائل روزمره به قدري خودكار انجام مي‌گيرد كه ما از چگونگي انجام دقيق آنها مطلع نمي‌شويم. با وجود اين، بايد به اين نكته توجه كرد كه بدون توانايي شناسايي مشكلات و رسيدن به راه‌حل‌هاي قابل اجرا، زندگي روزانه ما از هم پاشيده خواهد شد. بنابراين از آنجايي كه همه‌ي افراي در زندگي خود با مشكلات كوچك و بزرگي روبرو مي‌شوند، ضروري‌ است نحوه‌ حل صحيح مسائل و مشكلات را بياموزند تا از به وجود آمدن مشكلات بيشتر پيشگيري شود و توانمندي افراد در حل مسايل افزوده گردد.

تعريف حل مسئله:حل مسئله بر يك فرآيند رفتاري شناختي يا آشكار دلالت دارد كه پاسخهاي بالقوه مؤثر براي موقعيت مشكل را فراهم مي‌كند. احتمال انتخاب مؤثرترين پاسخ را از ميان پاسخهاي متعدد، افزايش مي‌دهد.برنامه حل مساله را به دو مرحله تقسيم مي‌كنيم.

1- شناسايي مشكل: با انتخاب زمان و مکان مناسب جهت بحث و بررسي صريح موضوعات و حل مسئله شروع می شود.مرحله بعد تعریف دقیق مشکل است.

2- حل كردن مشكل :که شامل پذیرفتن مشکل،تصریح هدف(شامل دانستن هدف،عینی ، صریح و عملی بودن آنها)،در نظر گرفتن راه حل های احتمالی و در نهایت انتخاب بهترین راه حل است.در واقع ریز کردن مشکلات یکی از راههای یافتن راه حل است .پس از انتخاب راه حل مناسب باید آن را آزمایش و در صورت لزوم اصلاح نمود.

ج)مهارت مدیریت زمان

بسیاری از مردم زمان زیادی را برای دستیابی به اهداف خود صرف می کنند ولی تنها بخش کمی به آنچه که تمرکز دارند دسترسی پیدا می کنند و عده ی دیگر مدام در استرس به سر می برند.آموختن مهارت مدیریت زمان کمک می کند به طور واقع بینانه به اهداف خود رسیده، یک نقشهء زندگی تهیه و از فرصت های خود به عنوان اهرمی برای دستیابی به اهداف استفاده نماییذ همچنین از این طریق میزان استرس خود را به حداقل برسانید.

۱-۵ باورها و اعتقادات فردی:

در سال های اخیر مطالعات متعددی در رابطه با مذهب و اهمیت آن در تأمین بهداشت روانی در جای جای دنیا صورت گرفته است . معنویت سهم مهمی در کیفیت زندگی برای بسیاری از مردم در سراسر جهان دارد.معنای زندگی ، ایمان و اتصال به یک موجود روحانی سهم قابل توجهی را در بالا بردن کیفیت زندگی و فراتر بردن سلامت روان دارد.

احکام و فرامین مذهبی ممکن است بر دو شکل بر سلامت روانی اثر بگذارد.رفتارهای فردی را شکل دهد  و نگرش نسبت به دیگران را تغییر  دهد(به عنوان مثال منجر به گرمی و دوستی بین افراد شود) همچنین می تواند سلامت کلی را با تشویق رفتارهای سالم بهبود بخشد و اعمالی  (مانند شیوه رژیم غذایی سالم ، مقررات جنسی و محدودیت بر روی مصرف مواد اعتیاد آور) که اغلب می تواند به بهبود سلامت جسمی ، بهبود کلی رفاه و سلامت روانی  کمک کند.

در مقابل حفظ سلامت روانی نیز دارای اثر مثبت بر روی توسعه یک زندگی سالم معنوی دارد.تعدادی از مطالعات بالینی و اپیدمیولوژیک به خوبی  نشان داده اند که معنویت می تواند تحت برخی از شرایط به جلوگیری از افسردگی کمک کند.به عنوان مثال طی مطالعه ای در زنان مسن مبتلا به شکستگی لگن مشخص گردید که شیوع و شدت افسردگی و عوارض روانی ناشی از شکستگی لگن در زنانی که دارای اعتقادات مذهبی هستند به مراتب کمتر بوده و وضعیت حرکتی بهتری در این زنان مشاهده می شود.در زمینه اعتقادات فردی جهت حفظ، تامین و ارتقاء بهداشت روان به خاطر داشتن این نکات کمک کننده است.

 – توکل بر خدا و واگذاری همه چیز به خدا، ضمن اینکه وظایف خویش را انجام دهید.” و مَن یتوکلَ عَلَی الله فهو حسبه ان الله . . .”

– وجود آرامش و بر طرف کردن اضطراب و نگرانی ها و دلهره ها که بهترین و مطمئن ترین راه برقراری آن آموزش و تربیت دینی است.

– درک واقعیت های جهان و آگاهی از قوانین نظام آفرینش و دیدن و اندیشیدن در آثار الهی.
– تسلیم محض بودن در برابر خداوند متعال و نداشتن ترس و اندوه و غم از غیر خدا.
– رسیدن به یقین و باور قلبی از طریق ایمان به خدا.

۲-عوامل محیطی

تا به حال عوامل فردی مؤثر بر سلامت روان را بررسی نمودیم.اما علاوه بر این عوامل فردی عوامل دیگر محیطی نیز وجود دارند که بر روی سلامت روان مؤثر هستند.این عوامل شامل طیف وسیعی از حقوق مدنی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی(نظیر جنگ و جنایت )، فرهنگی،محیط خانوادگی(نظیر خواسته های غیر واقعی والدین،حمایت گری بیش از حد و برعکس طرد کردن و..)است که در ذیل با تأثیر این عوامل آشنا خواهیم شد.

۲-۱ عوامل اجتماعی

يكي از عوامل تعيين كننده سلامت انسان بهره‌مندي از حمايت‌هاي اجتماعي به معناي اقدام‌هاي كمكي در شرايط سخت زندگي براي نوع بشر است.زندگی در محیطی که دارای سلامت اجتماعی بالایی است به سلامت روان فرد نیز کمک می کند. البته رابطه بین سلامت جسمی و روانی و عوامل اجتماعی ، زیستی و روانشناسی درکشورهای مختلف پیچیده است.سلامت اجتماعي به چگونگي وضعيت ارتباط فرد با ديگران در جامعه می پردازد. هر نوع قطع ارتباط بین فرد و جامعه، به گونه ای که افراد در چارچوبهای اجتماعی جذب نگردند، زمینه ای مساعد برای رشد انحرافات اجتماعی و پیدایش مشکلات سلامت روان ایجاد می نماید. در تعريف سلامت در سال 1948 كه توسط سازمان بهداشت جهانی بيان شد، سلامت اجتماعي سطحی از سطوح سلامت کلی فرد بيان شده است. سلامت اجتماعی را به عنوان گزارش فرد از کیفیت روابطش با افراد دیگر(نزدیکان و گروههای اجتماعی) که وی عضوی از آنهاست نیز تعریف می کنند و معتقدند که سلامت اجتماعی بخشی از سلامت فرد را که شامل پاسخهای درونی فرد(احساس‏، تفکر و رفتار) است می سنجد که نشانگر رضایت یا فقدان رضایت فرد از زندگی و محیط اجتماعیش می باشددر واقع کیفیت زندگی و عملکرد شخصی فرد را نمی توان بدون توجه به معیار های اجتماعی ارزیابی کرد و عملکرد خوب در زندگی تکالیف و چالش های اجتماعی را نيز دربرمي‌گيرد.بیکاری ، سطوح پایین آموزش و پرورش و کمبود غذا ، سرپناه و دسترسی به مراقبت های بهداشتی نمونه هایی از عوامل اجتماعی مرتبط با سلامت روان هستند که توانایی مردم را جهت فعال بودن در جامعه محدود می کند. این عوامل اجتماعی منفی و اقتصادی مرتبط با فقر علاوه بر این به عنوان یک مانع سلامت روانی عمل می کنند.تبعیض نیز می تواند تاثیر منفی بر سلامت روانی داشته باشد.

۲-۲عوامل فرهنگی:

سواد سلامتي:سواد سلامتي به صورت توانايي به دست آوردن،فهميدن و استفاده از اطلاعات از طريق راههايي كه سلامتي را حفظ مي كند و ارتقا مي دهد تعريف شده است.سواد سلامت روان نيز اشاره به دانش و باورهاي مربوط به اختلالات رواني دارد كه به شناخت،مديريت و يا پيشگيري از اين اختلالات كمك مي كند.سواد سلامت روان شامل توانايي تشخيص برخي اطلاعات،دانستن چگونگي طلب كمك در خصوص كسب اطلاعات بهداشت روان، دانستن عوامل خطرساز و علل و نگرش هايي است كه شناخت و طلب كمك به طور مناسب را ارتقا مي دهد.بررسي ها نشان داده است كه ارتقاي سطح سواد به اشخاص اجازه مي دهد كه به دنبال تشخيص زودهنگام، پيشگيري،  طلب كمك  و مداخلهء مناسب براي اختلالات رواني باشند.همچنين از طريق ارتقاي سطح سواد افراد برخي مهارت هاي لازم براي حمايت از افرادي كه دچار اختلالات رواني هستند را در شبكهء اجتماعي كسب مي كنند.

خانواده:خانواده هم از عوامل مؤثر فرهنگی و هم اجتماعی در شکل گیری رفتار فرد است.فضای خانه،نخستین و بادوام ترین عاملی است که در رشد شخصیت افراد تأثیر می گذارد به گونه ای که می توان گفت پدر و مادر نیرومندترین آموزگار افراد در زندگی هستند.خانواده سالم خانواده ای است که سلامت روان و آرامش معنوی هریک از اعضای خانواده حمایت می کند.محیط خانواده بر سطح سلامت جسمی و روانی تأثیر خواهد گذاشت همانطور که می تواند به عنوان خطری برای زندگی آینده باشد.برای رسیدن به یک خانواده سالم والدین باید به بچه ها توجه کنند و وقت کافی برای آنها و نیازهای عادی انها در نظر بگیرند.کودکان بسیاری از رفتارها را از والدین خود می آموزند و والدین باید نحوهء رفتار صحیح با کودکان خود را بیاموزند.

 دانستن نکات زیر به داشتن یک خانواده شاد و سالم کمک می کند:

1-ایجاد روابط سالم بین اعضای خانواده:خانواده های فاقد روابط گرم و محبت آمیز،خانواده های دارای روابط خصومت آمیز و شیوه های ارتباطی شدیداً وابسته در خانواده معمولاً ناسالم گزارش شده اند.برقراری شیوه ارتباطی منطقی،محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه نشان دهنده ی خانواده سالم است.

2-توجه به سلامت جسمی افراد خانواده:تغذیه سالم،فعالیت فیزیکی مناسب،پرهیز از دخانیات و کنترل بیماری های مزمن به حفظ سلامت جسمی ما کمک می کند.

3 -تلاش در جهت شناخت یکدیگر و تقویت اعتماد به نقس.

4-گوش دادن به صحبت های یکدیگر با دقت بدون هرگونه قضاوت،پیشداوری و یا نصیحت.

5-فراهم کردن شرایط گفتگو و تبادل نظر برای همه افراد خانواده.

6-انجام فعالیت های گروهی:برنامه ریزی جهت انجام گروهی برخی از وظایف در خانواده،تماشای برنامه تلویزیونی به صورت دسته جمعی و…

7-خودداری از سرزنش افراد خانواده.

8-مسئولیت پذیر بودن نسبت به یکدیگر.

9-احترام به اعتقادات مذهبی.

10-عمل کردن به آنچه می گوییم. .

11-هماهنگ بودن والدین با یکدیگر و اطلاع از نیازهای افراد خانواده.

12-پرهیز از توهین و سرزنش و پرخاشگری والدین نسبت به هم.

13-توجه به رفتارهای مثبت یکدیگر و تشویق و ترغیب رفتارهای پسندیده اعضای خانواده.

   ۲-۳عوامل سیاسی و حقوقی:

نظام بین المللی حقوق بشر یک چارچوب مفید برای ارتقاء ذهنی بهداشت و درمان ارائه می دهد. گفتمان بین المللی حقوق بشر امروز به طور گسترده ای سلامت روان را  به رسمیت می شناسد.در منشورحقوق بشر حق سلامت جسمی و روحی برای اولین بار در سال تأسیس سازمان جهانی بهداشت در سال 1946 اعلام شده است. “لذت بردن از بالاترین استاندارد سلامت قابل دسترسی یکی از حقوق اساسی هر انسان “است. سازمان ملل متحد فراتر از صرفا اذعان به حق سلامت روان ، گفتمان بین المللی حقوق بشررا تصدیق می کند که برخی از شرایط سیاسی و اقتصادی نیز به این منظور وجود دارد.

عوامل سیاسی از جمله نقض حقوق بشر در داخل یک کشور ، می توانند پیامدهای مخرب و مضر بر سلامت روانی جمعیت داشته باشند. برخی افراد و گروه های درون جامعه حقوق افراد به ویژه حقوق افراد آسیب پذیر را با عواملی مانند تبعیض و به حاشیه راندن نقض می کنند. پیامدهای تبعیض ، همراه با حس بیگانگی می توانند عمق کرامت و عزت نفس را که عوامل تعیین کننده  سلامت روان و تندرستی فرد است تحت تاثیر قرار دهد (4)
Gostin در سال 2001بیان کرده است که ارتباط اساسی بین بهداشت روانی و حقوق بشر وجود دارد. در مقابل ، سلامت روانی افراد وابسته به توانایی خود برای لذت بردن و عمل کردن به طیف وسیعی از حقوق افراد است.
Sothearaو Rwema در سال 2003 بیان کرده اند که مدت زیادی است اذعان شده است که اشکال افراطی از سوء استفاده ، نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت “به عنوان نسل کشی تاثیر منفی روانی بر بهداشت روانی افراد دارد. از دست دادن عزیزان ، قرار گرفتن در معرض اشکال شدید خشونت و اختلال عمومی نه تنها منجر به اختلال استرس پس از تروما می شود همچنین منجر به افزایش قابل توجه دیگر مشکلات در دراز مدت و به شکل  مزمن مانند افسردگی و اضطراب شود.

    ۲-۴ عوامل اقتصادی:

بر آورده نشدن نیازهای اقتصادی وشغلی افراد باعث بروز فشارها و تنش های روانی شدید در افراد می شود که این امر سلامت روانی آنها را به مخاطره می اندازد . امنیت شغلی، ایجاد شرایط کاری اشتغال منصفانه و کارهای مناسب و در خور شأن افراد باعث افزایش سلامت روانی، رفاه و رضایت شغلی می شود.اشتغال منصفانه به معنی شرایط عادلانه در جذب افراد برای مشاغل و تکمیل کننده مفهوم کار مناسب است .در مقابل میزان بالای بیکاری موجب بیماری های مختلفی از جمله بیماری های روحی ناشی از  نا امنی شغلی و مرگ زودرس می شود. ناامنی شغلی بر میزان های ابتلا به بیماری های اضطرابی، افسردگی، قلبی عروقی و عوامل خطر مرتبط با این بیماری ها تأثیر به سزایی دارد. البته صرف داشتن یک شغل همیشه ضامن سلامتی جسم و روان نیست و در این خصوص کیفیت شغلی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است.. ارتباطات شغلی ، رفتارها، پیامدها و عملکردهای شغلی، خود جزء عوامل کلیدی و مهم تأثیر گذار بر سلامت روان کارکنان محسوب می گردد. منظور از کار مناسب نیز تأمین فرصت هایی برای شغل های مولد با درآمد منصفانه، امنیت محیط کاری و حمایت اجتماعی از خانواده است.

    ۲-۵دسترسی به خدمات(مسکن،تغذیه،آموزش)

سازمان جهانی بهداشت در سال 2001 بیان کرده است که تنها اشکال افراطی از نقض حقوق بشر مانند تجاوز و خشونت خانگی نیست که تأثیر منفی بر سلامت  روان می گذارد.کمبود غذا،نبودن عدالت در توزیع امکانات،کمبود دسترسی به مراقبت های بهداشتی و…نیز از دیگر عوامل مرتبط با سلامت روان هستند.

مسكن مناسب:به طور كلي داشتن يك خانه امن و مقرون به صرفه به عنوان يك نياز اساسي است.محيط پايدار به حفظ سلامت و تندرستي كمك مي كند.در مقابل مسكن نامناسب يا بي خانماني میتواند به توسعهء مشكلات روحي و رواني كمك كند، يا ميتواند مديريت مشكلات بهداشت روان را دچار مشكل نمايد.برای کسب آسایش در منزل شما نیاز دارید که صورتحساب های خود را به طور منظم پرداخت کنید.با همسایه های خود رابطه خوبی داشته باشید و محیط خانه را تمیز نگه دارید.اگر سلامت روان شما مختل شود دیگر شما قادر نخواهید بود که از خانه تان به خوبی مراقبت نمایید.همسایه ها،دوستان و خانواده ها اشخاصی هستند که شما با آنها سروکار دارید و می توانند تأثیر بزرگی بر روی محل زندگی شما داشته باشند.اگر شما در نزدیکی یکی از اعضای خانواده،دوستان و یا نزدیکان باشید آنها می توانند از شما پشتیبانی نمایند اما امکان دارد که مشکلات ارتباطی نیز پیش آید که استرس زا باشد و مشکلات روحی روانی را بیشتر نماید.

تغذیه: براساس شواهد موجود، بهبود تغذیه  کودکان می تواند به بهبود وضعیت شناختی ، بهبود نتایج آموزشی و کاهش خطر برای سلامت روانی  منجر شود، به خصوص برای کسانی که در معرض خطر هستند و یا در جوامع فقیر زندگی می کنند استفاده ازداروهای مکمل نظیر قطره مولتی ویتامین و  نظارت بر رشد از کارهایی است که برای کودکان باید انجام شود.یک مدل ترکیبی که ازمداخلات تغذیه ای (به عنوان مکمل غذایی)و مشاوره و مراقبت های روانی (مثل به گرمی برخورد کردن و گوش دادن مؤثر)است در این زمینه کمک کننده است.علاوه بر این، ید، نقشی کلیدی در پیشگیری از عقب ماندگی ذهنی و جسمی و اختلال در توانایی یادگیری دارئ. پس یددار کردن نمک به طور غیر مستقیم مانع از مشکلات مربوط به سلامت روانی و جسمانی می شود.

بهبود دسترسی به آموزش:سواد کم و سطح پایین آموزش و پرورش مشکلات اجتماعی و روانی عمده ای به وجود می آورد.در مقابل دسترسی به آموزش سلامت و آرامش روانی به همراه دارد.

منابع

-بهداشت روانی،مولف:دکتر حمزه گنجی

-بهداشت روانی،ترجمه وتالیف:یحیی سید محمدی

روان شناسی اجتماعی،مولف:دکتر یوسف کریمی

امتیاز دهید
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها