مبشرین به چه معناست ؟
برابر پارسی: نویددهنده، پیام آور، مژده دهنده
معنی مبشر در لغت نامه دهخدا
همیشه دولت و اقبال سوی او بینی
یکی به فتح مبشر یکی به سعد بشیر.
چو هدهدی که سحر خاست بر سلیمان وار
مبشر دم صبح آمد و برید صبا.
مرا مبشر اقبال بامداد پگاه
نوید عاطفت آورد از آستانه ٔ شاه.
صاحب کافی الکفاةاسماعیل بن عباد، مبشران را به اقطار امصار ممالک دوانید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 71).
بشر حافی را مبشر شد ادب
سر نهاد اندربیابان طلب.
تا که این هر دو صفت ظاهر شود
آن مبشر گردد این منذر شود.
بانگ می زد کای مبشر باش شاد
و آن دگر بشناخت بیهوش اوفتاد.
مبشران روان شدند و منشورها به هر طرفی فرستادند. (جهانگشای جوینی ). || قصد ازذکر این لفظ در عهد جدید کسی میباشد که بشارت نجات را به مردم داده از جایی به جایی دیگر رود و کنایس را به اسم مسیح بنا نماید. (از قاموس کتاب مقدس ).
مبشر. [ م ُ ش َ ] (ع ص ) شادکرده شده به خبرهای خوش. (ناظم الاطباء). || رجل مؤدم مبشر؛ مرد دانا و تجربه کار. (منتهی الارب ) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مبشر. [ م ُ ب َش ْ ش ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی بن احمدبن عمرو مکنی به ابی الرشید و ملقب به برهان رازی از علماء ریاضی قرن ششم هجری است. اصلاً از اهل ری و مولدش بسال 530 هَ. ق. در بغداد بود. به قول ابن قفطی در زمانهای نزدیک به ایام وی ، او در بغداد میزیست ؛ از بزرگان فضلاء زمان خود در حساب و خواص اعداد و جبر و مقابله و هندسه و هیئت بود؛ ودر اغلب علوم نظر داشت و شاگردان چندی از محضر درس وی استفاده می کردند و در ایام ناصرلدین اﷲ متعین گردید. و با ناصر دوستی داشت و چون ناصر خواست کتبی وقف کند و در مدرسه ٔ نظامیه ٔ بغداد و رباط خاتونی سلجوقی بگذارد برهان رازی را مأمور اختیار کتب لازم از کتابخانه ٔ خلافت کرد. خلاصه وی در ایام عمر محترم زندگانی کرده و مال کثیری بیندوخت و تا آخر عمر به تدریس علوم ریاضی اشتغال داشته ؛ و از طرف ناصر به نمایندگی نزد عادل بن ابی بکربن ایوب پادشاه که قصد تصرف بلاد موصل را کرده بود رفت ؛ و در نصیبین عادل را ملاقات کرد و در آنجا در سال 589 وفات یافت. (از گاهنامه ٔ سید جلال تهرانی ص 36). و رجوع به تاریخ الحکماء قفطی شود.
مبشر. [ م ُ ب َش ْ ش ِ ] (اِخ ) ابن عبدالمنذر معروف به ابولبابه. رجوع به ابولبابه و امتاع الاسماع ص 37 شود.
مبشر. [ م ُ ب َش ْ ش ِ ] (اِخ ) ابن فاتک. رجوع به ابوالوفاء و عیون الانباء و نامه ٔ دانشوران ج 2 ص 358 و معجم الادباء و تاریخ الحکماء شود.
مبشر. [ م ُ ب َش ْ ش ِ ] (اِخ ) ابومحمد جعفربن مبشر معتزلی به سال 234 فوت کرده است. از جمله کتابهایی که به او نسبت داده شده ، الحکایة والحکمی است. و رجوع به خاندان نوبختی اقبال صص 123-137 شود.