شخصیت های خوزستان

همه چیز در خصوص ابراهیم تهامی

  • ابراهیم تهامی
  • سید ابراهیم تهامی (زاده ۳۰ شهریور ۱۳۴۵ – آبادان) بازیکن بازنشستهٔ فوتبال اهل ایران است. وی سابقه بازی در باشگاه‌های استقلال اهواز و استقلال تهران و صنعت نفت آبادان را دارد.
تصاویری از ابراهیم تهامی

پخش مصاحبه سید ابراهیم تهامی در برنامه 90 و مرور دوباره خاطرات

مسابقه 25 سال قبل تیم های صنعت نفت و پاکدیس ارومیه، فرصت خوبی برای کاربران اینترنتی فراهم آورد تا ستاره سابق فوتبال خوزستان را در شبکه های اجتماعی، سوژه کامنت های تمسخرآمیز کنند.

ابراهیم تهامی، مردی که روزگاری بعد از جا گذاشتن مدافع حریف، توپ را نگه می داشت تا بازیکن دریبل خورده از راه برسد و با دریبل دوباره او باعث شادی هواداران فوتبال خوزستان شود، حالا برای دومین بار در دو سال اخیر، هدف قرار داده می شود و دریبل می خورد. دریبل می خورد، بخاطر حرف هایی که می زند و روی تکرار آن ها اصرار دارد. حرف هایی که می گوید او را «معروف تر» از قبل کرده اند.

تهامی باز هم اصرار می کند. اصرار می کند به گزارشگر 90 که از نوذر رودنیل کمک داور مسابقه 25 سال قبل سئوال کند: آیا تهامی در آن بازی 14 بازیکن تیم پاکدیس را دریبل کرده یا نکرده. در آن روز پاییزی، تهامی بعد از گلی که روی پاس برزگری زد، نه یک بار، بلکه چند بار از نیمه زمین راه می افتاد و شش-هفت بازیکن حریف را دریبل می کرد اما هر بار توپ را با بی دقتی به بیرون می زد. از همان کارهایی که باعث می شد مربیان وقت تیم ملی، بازیکنانی با 50 در صد توانایی های فنی تهامی را به اعجوبه فوتبال خوزستان ترجیح دهند. از همان حرکات اعجازانگیزش با توپ که در آن سال ها، خیلی از نوجوانان نسل ما، برای دیدن آن لحظات تکرار نشدنی، از مدارس فرار می کردند و به استادیوم اهواز می رفتند. می رفتند تا از جادوی با توپ بازیکن شماره 9 تیم صنعت نفت لذت ببرند.

تهامی، حالا دنبال فردی می گردد که به استرالیا مهاجرت کرده. به او گفته اند فیلم مسابقه ای که 14 بازیکن حریف را دریبل کرده ای، نزد آن فرد بوده. گویی که با یافتن فیلم آن بازی و ثابت کردن ادعایش به جماعتی که حالا با شنیدن نام تهامی، ناخودآگاه می خندند، می تواند آن سال هایی که به پیراهن استقلال اهواز وفادار ماند و از فرصت های طلایی زندگی اش گذشت را جبران کند.

یک بار برایش نوشتیم: بعد از آن سال هایی که در فوتبال ایران از دست داد و حقی که در فوتبال به آن نرسید، تهامی نباید بیشتر از این ببازد. نتیجه تکرار حرف های امروز، به سخره گرفته شدن خاطرات روزهای خوبی است که تهامی برای مردم خوزستان رقم زده است. همان مردمی که چون جادوی با توپ تهامی و دیگر بازیکنان نسل طلایی فوتبال دیار کارون را به چشم خود دیده اند، حالا برای حضور در استادیوم و دیدن بازی های این دوران، کمتر رغبت به خرج می دهند.

امروز، فیلمی از آن بازی معروف 29 آبان 68 وجود ندارد. تنها مدرک باقی مانده از آن بازی، گزارش خبرنگاران دو مجله کیهان ورزشی و دنیای ورزش است. کاظم کوه گیوی، خبرنگار کیهان ورزشی، در میان ما نیست و به دیار باقی شتافته. و رضا گنجاپور، خبرنگار دنیای ورزش، که باسابقه ترین ورزشی نویس شهرستانی محسوب می شود.

دو خبرنگار که قبل از کار رسانه ای، مربی و داور فوتبال بودند و دیدگاه های فنی متفاوت داشتند. دو خبرنگار که دو گزارش متفاوت از نمایش سید ابراهیم تهامی در آن روز پاییزی به مجلات دنیای ورزش و کیهان ورزشی ارسال کردند.

رضا گنجاپور در مجله دنیای ورزش، تهامی را بدلیل دریبل های تمام نشدنی اش در بازی مقابل پاکدیس ارومیه، «بولدوزر باقدرت و خوشکار نفت» لقب داد اما شادروان کاظم کوه گیوی در کیهان ورزشی نوشت: «تهامی نژاد نقش بازی برای تماشاگران را بهتر اجرا می کرد. او نه در خدمت تیم بود و نه مربی!»

تصاویر گزارش مجله های کیهان ورزشی و دنیای ورزش از بازی 29 آبان 68 بین تیم های صنعت نفت آبادان و پاکدیس ارومیه را می بینید.ابراهیم تهامی ملی پوش سابق کشورمان که در بازی خاطره انگیز ایران و استرالیا وارد زمین شد و پایه گذار یکی از گل های ایران بود، شخصیت جالبی دارد، کافیست چند دقیقه با او صحبت کنید تا به صداقتش پی ببرید، صداقتی که همراه با صراحت است، تهامی سوژه خوبی برای مصاحبه است، به ویژه وقتی می خواهید از او درباره همه چیز بپرسید، از شکست عشقی تا کانال های تلگرامی که در آن ها عضو است:

ابتدا از برنامه های تلویزیونی مورد علاقه تان شروع کنیم.

من اصلا تلویزیون نگاه نمی کنم. معمولا در سالن هستم و فوتبال بازی می کنم یا در تمرینات تیم استقلال اهواز حضور دارم.

برنامه های صدا و سیمای کشورمان را نگاه نمی کنید یا در مجموع تلویزیون تماشا نمی کنید؟

در مجموع تلویزیون را دوست ندارم گاهی به خانه می آیم و بچه ها را می بینم که فیلم می بینند ولی من اصلا دوست ندارم بنشینم و فیلم ببینم.

یکی از نوستالژی های دوران کودکی ما کارتون فوتبالیست هاست. شما در آن دوره بازیکن حرفه ای بودید، این کارتون را تماشا می کردید؟

گاهگاهی فوتبالیست ها را می دیدم، یادم است که سوباسا و چند نفر دیگر بودند که بازی می کردند، سوباسا هم کارهای عجیبی می کرد، توپ را می انداخت هوا و توپ شش ساعت آن بالا می ماند ولی اینطور نبود که بنشینم و برنامه را دنبال کنم.

بازیکنان تیم ملی چیزی از این کارتون نمی گفتند؟

کارتون برای بچه ها خوب است نه ما، بچه های تیم ملی هم گاهی حرف هایی می زدند ولی هیچ کس خیلی پیگیر نبود.

به فوتبال واقعی برگردیم، مسی یا رونالدو؟

هردوتا، من هر دو را به یک اندازه دوست دارم ولی چون رئالی هستم رونالدو را ترجیح می دهم.

خودتان را با این دو نفر مقایسه می کنید؟

نسل جوان ما بازی های این دونفر را دیده ولی بازی مرا ندیده است، نمی توانم خودم را با آن ها مقایسه کنم، رونالدو و مسی در اسپانیا بازی می کنند ولی من در اهواز بودم. مطمئن باشید اگر بازی مرا می دیدند حتما می دانستند در چه سطحی هستم.

یعنی بهتر از این دو نفر بودید؟

ببینید من نمی خواهم خودم را مقایسه کنم ولی هر کس بازی مرا دیده آن را فراموش نمی کند. مطمئن باشید هیچ وقت بازیکنی در سطح من نخواهد آمد. آن هایی که روبروی من بازی کردند می دانند که من چه کار کرده ام. اما نسل جوان این چیزها را ندیده و نمی داند. البته نسل جدید خیلی باسواد و باشعور است و من قصد توهین ندارم فقط می گویم که بازی مرا ندیده اند که مقایسه کنند.

در دوره ای که بازی می کردید بازیکنی بوده که بیاید و بگوید ابراهیم یک مقدار هوای ما را داشته باش.

خیلی ها بودند که می آمدند و این حرف را می زدند، می گفتند ابراهیم ما را اذیت نکن، ما را در زمین دریبل نزن. شاید باورتان نشود ولی من در گرمای 45 درجه اهواز استارت می زدم، برای یک بازیکن که اهوازی نیست سخت بود که در این هوا مقابل من بایستد. در 30 ثانیه اول بازی استارت می زدم و دفاع ها را خیلی اذیت می کردم.

شده بود برای مدافعی دل تان بسوزد؟

یک بار برای مدافع نساجی خیلی دلم سوخت چون پنج گل به آن ها زدیم. آن روز خیلی اذیتش کردم و مدام استارت می زدم، بنده خدا خیلی اذیت شد. فر کنم این بدترین روز زندگی اش بود.

 
به تیم ملی سال 98 برسیم، فکر می کنید تیمی بهتر از آن هم داشتیم؟

با اینکه زمان زیادی از بازی های آن تیم گذشته ولی من قسم می خورم که آن تیم، بهترین تیم تاریخ فوتبال ایران بود.

بهترین بازیکن تاریخ فوتبال چه کسی بود؟

علی دایی و خداداد عزیزی را خیلی دوست دارم ولی به نظرم در فوتبال ایران بازیکنی مثل من نخواهدآمد. فوتبال استعدادی بود که خدا در وجود من گذاشته بود.

ولی کمتر به تیم ملی دعوت می شدید.

خب طبیعتا مربیان تیم ملی پرسپولیسی بودند و من هم خیلی این تیم را اذیت کرده بودم. مایلی کهن هم با من خوب نبود، البته به او احترام می گذارم ولی قضاوت را به خدا واگذار می کنم. من می توانستم از طریق تیم ملی به اروپا بروم و حرف اول را بزنم ولی نگذاشتند که این اتفاق رخ بدهد.

با پرسپولیسی های تیم ملی کری داشتید؟

مگر می شود نداشته باشیم؟ من با مهرداد (میناوند)، رضا (شاهرودی) و فرشاد پیوس خیلی کری داشتم، آن ها پرسپولیسی بودند و من یک تنه استقلالی بودم.

با استاداسدی هم شوخی داشتید؟

استاداسدی را همه دوست داشتند، از گلر تا مهاجم، از ذخیره تا فیکس همه با او شوخی می کردند و همه دوستش داشتند، خودش هم آدم بامزه ای بود، جوک می گفت و ما هم می خندیدیم.

خاطره ای از او ندارید؟

بعد از گل به خودی که زد به او گفتم استاد چی کار کردی؟ تو مدافعی یا مهاجم؟ گفت خودم هم نمی دانم. گفتم مهاجمان هم اینجوری گل نمی زنند که تو زدی.

در اهواز خیلی محبوب هستید؟

باور کنید در مراکز خرید، مغازه ها، مکانیکی ها، هر کجا می روم همه به من محبت دارند. خداوکیلی خیلی به من احترام می گذارند.

با شما شوخی هم می کنند؟

شوخی می کنند، عکس می گیرند و همیشه هم یک سوال دارند.

چه سوالی؟

می گویند وقتی می خواستی در بازی ایران و استرالیا تعویض بشوی بند کفشت را باز می کردی یا می بستی؟ من هم می گویم داشتم بندم را می بستم.

علی دایی هم آمد و گفت که سریع تر بیرون برو.

بله، بچه های اهواز گاهی می گویند از علی دایی ناراحت هستند چون با پرخاش گفته بروم بیرون در حالی که علی دایی آمد و گفت: آقا سید برم بیرون که اخراج نشوی.

باورتان می شد که وقتی به زمین بیایید زمینه ساز گل ایران بشوید؟

باور کنید قبل از بازی به میناوند و استیلی گفتم که من می آیم و به جام جهانی می رویم. ولی نمی دانستم بعد از آن قرار است به من ظلم شود، مایلی کهن خیلی به من ظلم کرد ولی جدم کمک کرد که بتوانم آن پاس را به خداداد بدهم که او هم توپ را برای کریم باقری بفرستد.

پیش آمده که در خیابان های اهواز به شما بگویند بیا و با ما فوتبال بازی کن؟

اخیرا این اتفاق رخ داد، یک جایی بودم که بچه ها خواشه کردند بروم با آن ها بازی کنم، من هم گفتم لباس ندارم ولی به من لباس و کفش دادند و توانستم بازی کنم. کلی هم پاس دادم و دریبل زدم، بچه ها از فوتبال لذت بردند و بعد از بازی می گفتند برو در لیگ ایران هم بازی کن.

توانایی بازی در لیگ حرفه ای را دارید؟

بدن من خیلی آماده است و می توانم شصت دقیقه بازی کنم چون مرتب تمرین می کنم.

پسرتان چند ساله است؟

23-24 ساله است.

بعد از برنامه 90 که گفتید سیزده نفر را دریبل زده اید، واکنشی نشان نداد؟

نه فقط پرسید فیلمش را داری؟ من خیلی دنبال فیلمش بودم، به صدا و سیما هم زنگ زدم و گفتم فیلمش را پیدا کنید، بنده خدا نری موسی (گزارشگر اهواز) هم تایید کرد که این اتفاق رخ داده ولی ظاهرا فیلم دست یکی از دوستانش بوده که او هم در استرالیاست.

در مدرسه یا دانشگاه با پسرتان به خاطر این موضوع شوخی نکردند؟

پسرم تحصیلات را کنار گذاشته و در آبادان مغازه تزیینات ماشین دارد. آنجا هم چیزی به او نگفته بودند چون خیلی احترامش را نگه می دارند.

یکی از اتفاقات مهم سال 94 انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان بود. شما رای دادید؟

بله ولی به کسی که رای دادم بدبختانه رای نیاورد.

خودتان دوست ندارید که یک روز وارد سیاست شوید؟

من از سیاست بدم می آید ولی دوستان سیاسی خوبی دارم.

اگر یک روز وارد مجلس شوید چه کارهایی می کنید؟

احتمالا با رییس مجلس درگیر می شوم (با خنده)، من کاندیدا نمی شوم ولی اگر به مجلس بروم حتما حق شهرم را می گیرم. مردم آبادان و خرمشهر خیلی اذیت شده اند (بغض می کند) این دوش هر بعد از جنگ هنوز هم اوضاع خوبی ندارند و نشانه های جنگ را می توان در شهر دید.
در حصر آبادان مردم جنگیدند که ایران سقوط نکند و این دو شهر کشور را حفظ کردند ولی الان خیلی مظلوم هستند و به آن اندازه که باید به آن ها رسیدگی نمی شود. باور کنید هر بار به آبادان می روم دلم می شکند، نباید بگذاریم این دو شهر خراب شوند.

اصولگرا هستید یا اصلاح طلب و یا اعتدال؟

برای من فرقی نمی کند، دوست دارم کسی در مجلس باشد که هوای جوانان ما را داشته باشد. من یک دوستی دارم که بنگاه املاک دارد، گاهی پیش او  می روم و می بینم جوانانی که می آیند و دنبال خانه هستند چه مشکلاتی دارند. خیلی دلم برای شان می سوزد، به دوستم می گویم هوای شان را داشته باش ولی او می گوید آقا سید خانه مال مردم است و نمی توانم کاری کنم. این مشکلات را که می بینم دلم می سوزد و می گویم دیگر نمی توانم به بنگاه املاک بیایم.

بحث انتخابات شد اجازه بدهید بپرسیم که در سال 84 به چه کسی رای دادید؟

(کمی فکر می کند) سال 84 به احمدی نژاد رای دادم.

سال 88 به چه کسی رای دادید؟

باز هم به احمدی نژاد رای دادم ولی بعدا پشیمان شدم چون او می خواست یارانه را بیشتر کند و این به جوانان ما کمک می کرد ولی بعدا متوجه شدم اشتباه می کردم چون همه چیز گران شد و چند برابر پول یارانه را از ما گرفتند.

و سال 92؟

به روحانی رای دادم چون می خواست با کلید مشکلات را حل کند ولی هنوز کلیدش قفل را باز نکرده و مشکلات زیادی داریم… امیدوارم در سال جدید این مشکلات اقتصادی برطرف شود. البته حضور روحانی مثبت بوده ولی دوست دارم بیشتر فعالیت کند.

مدل گوشی تلفن همراه تان چیست؟

من دو تا سامسونگ داشتم که یکی از آن ها در آب افتاد و سوخت. الان یک نوکیا دارم که مال زمان پیرعلی شاه است. در گوشی سامسونگم شبکه های اجتماعی را نصب کرده ام.

در کدام شبکه های اجتماعی عضو هستید؟

نمی دانم، دوستانم مرا عضو کرده اند.

در کدام گروه های تلگرامی عضو هستید؟

دو تا گروه دارم، اسم یکی از آن ها «استقلال اهواز دهه 70» است و دیگری «پیشکسوتان آبادان».

یعنی در گروه جوک عضو نیستید؟

در همان گروه «استقلال اهواز دهه 70» گاهی جوک هم می فرستند و عکس های نوستالژی را هم برایم ارسال می کنند.

شوخی هایی که با شما در فضای مجازی می شود را دیده اید؟

چه شوخی هایی؟

مثلا عکس شما را روی سر رونالدو می گذارند و یا مسی پیراهنش را بعد از گل بالا زده و عکس شما روی آن است.

(می خندد) بله، دیده ایم، نسل جوان است دیگر، من هم به آن ها می خندم. خیلی برایم مهم نیست که چی درباره من می گویند. البته همانطور که گفتم جوانان را خیلی دوست دارم چون در جوانی شکست خورده ام.

شکست عشقی یا ورزشی؟

ورزشی.

شکست عشقی نداشتید؟

شکست عشقی که نه ولی خب به هر حال اشتباهاتی داشته ام.

با همسرتان چطور آشنا شدید؟

من و همسرم با هم بزرگ شدیم، برادر همسرم فوتبالیست بود و از این طریق با هم آشنا شدیم. ما در خوابگاه جنگ زده ها یکدیگر را دیدم و آن موقع من در تیم شهید جهان آرای شیراز بازی می کردم، درواقع جنگ باعث شد ما به هم برسیم.

شاید ازدواج یکی از دلایلی بود که شما از حاشیه ها فاصله گرفتید.

قطعا همینطور است، خیلی از همبازیانم فضول بودند و می گفتند تو چرا این قدر به دخترها بی اعتنایی؟ ولی می گفتم من زن دارم و چه کار به کار ناموس مردم دارم.

گفتید اشتباه هایی هم داشتید، یکی از این اشتباهات مربوط به ماجرای میناوند و آن جشنی است که در برنامه 90 گفتید؟

از این موضوع بگذریم. دوست ندارم راجع به آن صحبت کنم.

هر طور صلاح می دانید ولی دوست داشتم بدانم چرا تا دم در رفتید و داخل نرفتید؟ یعنی اگر دوست نداشتید بروید چرا میناوند را همراهی کردید و اگر دوست داشتید بروید چرا داخل نرفتید؟

من همین الان هم انگلیسی ام خوب نیست آن موقع که اصلا بلد نبودم حرف بزنم. می رفتم داخل چه می گفتم؟

رابطه تان با میناوند چطور است؟

خوب، عالی، هروقت به اهواز می آید با هم هستیم، او خیلی به من احترام می گذارد. نه تنها میناوند بلکه علی دایی و خداداد عزیزی هم خیلی مرا دوست دارند و هر وقتی یکدیگر را می بینیم آقا سید از دهان شان نمی افتد.

 تا به حال چراغ قرمز را رد کرده اید؟

دروغ چرا؟ بله رد کرده ام چون عجله داشتم.

شده که مامور شما را بگیرد ولی به خاطر شهرت تان جریمه نکند؟

نه حواسم هست که وقتی رد می کنم مامور نباشد (می خندد)

یعنی تا به حال از شهرت تان استفاده نکردید؟

مردم آن قدر به من لطف دارند که نیازی به سوءاستفاده نیست. هر اداره یا جایی می روم همه کارم را سریع انجام می دهند. من به مردم احترام می گذارم و آن ها هم به من احترام می گذارند.

 

ابراهیم تهامی در این مصاحبه می‌گوید چه اتفاقاتی قبل از بازی با استرالیا رخ داده و چه شده که همراه تیم ملی به جام جهانی 98 فرانسه نرفته.

داود شمسی / سید ابراهیم تهامی پس از جام جهانی 98 که فرصت حضور در آن را پیدا نکرد، دیگر ردپای خاصی از خود در فوتبال ایران بر جای نگذاشت. تنها فقط چند تجربه کوتاه مدت و نه چندان موفق در عرصه مربیگری به عنوان کمک مربی را پشت سرگذاشت. مهاجم ملی‌پوش خوزستانی کشورمان، فوتبال خود را در تیم‌های جنوبی به ویژه استقلال اهواز سپری کرد. او در سال 75 به همراه سیروس نعمتی‌نژاد به عنوان یار کمکی استقلال را در آسیا همراهی کرد. پاس گل دوم به استرالیا و صعود ایران به جام‌جهانی یکی از ماندگارترین خاطرات مربوط به تهامی است.
* می‌خواهیم اول از یکه تازی که در مبلورن داشتی شروع کنیم؟ کمی از آن زمان بگو؟
آنجا اتفاقات زیادی افتاد ، قبل از بازی همه نگران این دیدار بودند. آن بازی استرس خاص خودش را داشت ولی من به بازی خودم خیلی خوشبین بودم ، در تمرینات به بچه ها گفته بودم اگر من بازی کنم تیم را به جام جهانی می برم، به خواست خدا بازی کردم و توانستم در راهیابی به جام جهانی به نوعی سهیم باشم.
*ابراهیم تهامی چگونه وارد عرصه فوتبال شد؟
من ابتدا کشتی گیر بودم و مثل همه بچه های خوزستان علاقه عجیبی به فوتبال داشتم. به همین علت بیشتر در زمین های خاکی شیرخورشید و گیسی آبادان با تیم افسر که تیم دوم تاج آبادان بود بازی می‌کردم.
*درس و مدرسه را چه کار کردی؟
من در تحصیل زیاد موفق نبودم ، درس خواندن ما مصادف شد با دفاع مقدس و جنگ، آن زمان مجبور به ترک آبادان شدیم و به شیراز رفتیم. با مشکلاتی که در شیراز بوجود آمد نتوانستم درسم را ادامه بدهم.
*در شیراز هم بازی می‌کردید؟
 بله، در تیم های صنعت نفت و شهید جهان آرا در شیراز بازی می‌کردم.
*توضیح ‌دهید که فوتبال را از کی بصورت رسمی شروع کردید و چطوری به استقلال اهواز رسیدید؟
ابتدا از جوانان صنعت نفت آبادان شروع کردم، در همان زمان مورد توجه تیم جهان آرا قرار گرفتم و راهی این تیم شدم که این تیم تشکیل شده از بچه های آبادان و خرمشهر بود. بعد از اینکه تیم‌های شیرازی و خوزستانی به مشکل خوردند من به دعوت از باشگاه صنعت نفت که در مسابقات استانی خوزستان شرکت داشت به این تیم رفتم. در آن زمان توسط مرحوم دوستانی مربی استقلال اهواز که بچه آبادان بود به تیم استقلال اهواز دعوت شدم که به دلیل مشکلات مالی، باشگاه استقلال اهواز قبول کرد که هم مشکل مالی بنده را برطرف نماید و هم ماهیانه حقوق بگیرم. من هم راهی این تیم اهوازی شدم.
*اولین حقوقی که گرفتی چقدر بود؟
اولین حقوقم را از صنعت نفت گرفتم، ماهیانه 11 هزار تومان بود.
*همیشه مهاجم بودید؟
همیشه مهاجم بودم و سال 80 که سال آخر در استقلال اهواز بودم آقای کریمی از من به‌عنوان هافبک جلو استفاده می‌کرد اما خیلی دوست داشتم مهاجم باشم.
*خیلی زود دراستقلال اهواز رو آمدی و چهره شدی؟
اول اینکه استقلال قطب فوتبال خوزستان بود و هواداران زیادی داشت و من که از صنعت نفت آمده بودم خیلی برایم مهم بود که در این تیم شاخص بشوم و تمام سعی خودم را کردم و بنظرم موفق بودم.
*این موفقیت را چگونه بدست آوردی؟
من زیاد تمرین می کردم و بسیار هم از خودم مراقبت می‌کردم. حدودا یک ساعت در شن هم تمرین انفرادی می‌کردم.
*خیلی هم به پیراهن تیمتان تعصب داشتید. ولی الان این‌طوری نیست.
این وصیت را کردم که مرا با کفن آبی خاک کنید. خیلی استقلال و رنگ آبی را دوست دارم.
*مجاهد خذیراوی گفته بود در تعصب کسی به پای ابراهیم تهامی نمی رسد حتی در خانه اش نمی توانی یک چیز قرمز پیدا کنی؟
ایشان لطف دارند ، درست می‌گوید من تمام زندگی ام آبی بود ، آبی آبی.
*الان که قرمز پوشیدید!؟
الان نزدیک به دو سال هست به خاطر اینکه بچه هایم بزرگ شده اند و اینکه شادابی لازمه زندگی هست خیلی کم قرمز را هم به زندگی ام اضافه کردم.
*الان هم همان تعصب را داری؟
بله، من هنوز همان تعصب به آبی و استقلال را دارم این درحالی است که به تیم شهرم آبادان افتخار می‌کنم. از بازی این تیم لذت می برم و دوستش دارم ولی به دلیل علاقه عجیب من به استقلال و آبی، هنوز به این تیم تعصب دارم.
*چرا استقلال اهواز به این حال و روز افتاده؟
متاسفانه با ورود آقای شفیع زاده و آوردن بازیکنان غیر بومی با مبالغ بالا که حتی منجر به درگیری شدید بین من و ایشان شد، استقلال اهواز زیاد نمی توانست موفق باشد. حرف من با آقای شفیع زاده این بود؛ شما که هزینه های هنگفت می‌کنید سعی کنید بازیکنانی با کیفیت بالاتر به فوتبال خوزستان بیاورید یا اینکه این هزینه ها را صرف تیم های پایه کنید که همیشه موفق هستند. اما متاسفانه توجهی نکردند و فوتبال استقلال از بودن آقای شفیع زاده ضربه خورد و در حال حاضر استقلال اهواز همانند شاهین اهواز شد.
*فوتبال خوزستان چرا الان این‌طوری شده؟
توجه داشته باشید که تا ده سال قبل بهترین های فوتبال ما خوزستانی ها بودند، اما با وجود آقای شفیع زاده فوتبال خوزستان اینگونه شد و یکی از دلایلش ایشان است، ببینید فوتبالیست های خوزستانی انگیزه ندارند ، الان مربی های زمین های خاکی خوزستان کجا هستند. در ضمن دارند تمام زمین های فوتبال ما را خراب می‌کنند.
*شفیع زاده؟ چرا؟
بله چون بازیکنانی غیر بومی به فوتبال خوزستان تزریق کرد، بازیکنان نه چندان خوب به فوتبال خوزستان آورد، به بازیکنان خوزستانی بی توجهی کرد، به پایه ها اهمیت نمی داد و این موارد باعث نابودی فوتبال خوزستان شد، آقای شفیع زاده همیشه توی حاشیه بود و دوست داشت به گونه ای همیشه مطرح باشد. خلاصه به هر نوعی ایشان دوست داشت معروف شود. شما باور کنید صددرصد فوتبال خوزستان را شفیع زاده نابود کرد.
*چرا فوتبال خوزستان توی این چند سال موفق نبود؟
اول اینکه فوتبال مسجدسلیمان که یکی قطب های خوزستان بود نتوانست ادامه بدهد و بعد اینکه فوتبال آبادان در زمان جنگ تخریب شد و راهی دیار دیگری شدند و سپس فوتبال به اهواز رسید و عواملی که در جواب سوال قبلی تان گفتم باعث شد فوتبال خوزستان نابود شود. یک نتیجه دیگر هم می توان گرفت آنهم عدم استفاده از نیروهای بومی و آوردن بازیکن از جاهای دیگر است.
* چرا از تجربیات امثال شما در فوتبال خوزستان استفاده نمی‌شود؟
این موضوع برمی گردد به مدیریت و حضور دلال ها که با مدیران رابطه خوبی دارند. شما توجه داشته باشید که مربیان ما همه حول یک محور می‌چرخند و بصورت چرخشی صاحب تیم می شوند.
*شما تصور نمیکنید بخاطر این صراحت کلامتان جایی در فوتبال ندارید؟
من شاید در دورانی که فوتبال بازی می‌کردم کمی اشتباه داشتم اما در دوران مربیگری دیگر آن اشتباه هات را تکرار نمی کنم و سعی دارم رابطه خوبی با دیگران برقرار کنم.
*در کویت هم بازی می‌کردی ؟ چگونه به کویت رفتی؟
از طریق کسی به اسم ابراهیم درویش که مقیم آنجا بود و شناخت کافی از من داشت به تیم نادی الساحل معرفی شدم ، با شهرام عطار راهی آنجا شدیم ، مربی یوگسلاوی تبار آن تیم بعد از دیدن بازیهای ما در دو مسابقه دوستانه که انجام دادیم، من را انتخاب کرد اما نظر مثبتی روی عطار نداشت.
*در چه تیمی بازی می‌کردی؟
من در تیم نادی الساحل کویت بازی کردم. حدود یک سال در این تیم بودم و در انتها مدیران این تیم رفتار خوبی با من نداشتند.
*حقت در این فوتبال خورده شده؟
همیشه حقم را خوردند. من تنها بازیکنی هستم که 10 سال عضو تیم ملی بود و تنها یک بازی ملی فیکس بازی کرد و آنهم بازی با کره شمالی، که پاس گل تیم را خودم دادم. یک بار هم در رفتن به جام جهانی حقم خورده شد.
*شما الگوی خیلی از جوانان بودید خصوصا خوزستانی ها.
ببینید در خوزستان دید همه مردم فوتبالی است، همه به این ورزش گرایش دارند و من چون هم در صنعت نفت بازی کردم و هم در استقلال اهواز و تعصب عجیبی به فوتبال خوزستان دارم مورد توجه هستم. این لطف مردم خوزستان است و من تمام تلاشم را می‌کنم که مردمدار خوبی باشم.
*می دانی ایمان مبعلی چگونه به جوانان استقلال اهواز آمد؟
ایمان خیلی کوچک بود. او از نوجوانان و جوانان استقلال اهواز فوتبال خودش را از اهواز شروع کرده بود، باور کنید من برای بازی تیم های پایه نمی رفتم اما برای بازی ایمان می رفتم . بر اثر بی توجهی آقای هیبدی به فولاد رفت.
*چه اتفاقی افتاد که به استقلال تهران رفتید؟
من به عنوان یار کمکی رفتم. در صورتی که خیلی از تیمها از جمله پرسپولیس و ذوب آهن خواهان من بودند اما برای من استقلال چیزی دیگری بود و ارادت خاصی به منصور پورحیدری داشتم. به همراه سیروس نعمتی نژاد به این تیم رفتیم و خیلی سخت بود که از جو صمیمی استقلال اهواز جدا شدیم.
*در استقلال تهران شرایط چطور بود؟
در بازی های آسیایی کمک کردیم و توانستیم جزو چهار تیم صعود کننده به مرحله پایانی باشیم و متاسفانه آقای پورحیدری را کنار زدند و خدابیامرز ناصر حجازی آمد و ایشان اعتقادی به من نداشت، توی همان دوره از مسابقات چهارم شدیم ،درحالی که قرار شد من و سیروس همان سال در استقلال بمانیم اما این‌گونه نشد. سیروس ماند و من رفتم.
*جو آن زمان استقلال برای تو که از شهرستان می‌رفتی خوب بود؟
بازیکنان خیلی خوب پذیرای ما بودند، زمانی که من به عنوان کمکی با این تیم بودم اکبریان ذخیره شد ولی خیلی رابطه خوبی با من داشت. حتی من را هم به خانه اش دعوت کرد.
* در استقلال تهران شماره چند می‌پوشیدی؟
7 می‌پوشیدم اما همیشه در استقلال اهواز شماره دیگری داشتم.
*در اهواز که همیشه 9 می پوشیدی؟
من همیشه می‌گویم انسان باید نو باشد و بخاطر این نو بودن من نه می پوشیدم.
*کدام گلت برایت بیشتر خاطره انگیر بود؟
دو تا گلی که به پرسپولیس و نیما نکیسا زدم را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. حتی نیما گفته بود گل‌های تهامی فوق العاده بود و دریافتش برای هر دوازه‌بانی مشکل است.
*مصدومیت بسیار سختی هم داشتی که ماه ها مصدوم باشی؟
با تیم ملی به بازی‌های چهارجانبه هنگ کنگ رفته بودیم، بعد از 20 دقیقه بازی دچار کشیدگی عضله شدم. هرچند مصدومیت مهمی نبود اما دوست نداشتم آن مسابقات را از دست بدم.
*دوست داشتی الان کجای این فوتبال باشی؟
دوست دارم برگردم به 20 سال قبل که دوباره فوتبال بازی کنم و برای این فوتبال الگو باشم.
*در آن زمان الگوی ورزشی خاصی داشتی؟
عبدالرضا برزگری الگوی من بود.
*اگر به اول راه برمی‌گشتی دوباره فوتبالیست می‌شدی؟
اگر به اول برگردم دوباره فوتبالیست می شوم و برای فقط استقلال بازی می‌کنم.
*اخلاقت در فوتبال چطور بود؟
خوب نبود ، مشاور خوبی نداشتم ، خیلی زود عصبانی می شدم . درگیر هم می شدم.
*خب کم کم دوباره برگردیم به بازهای جام جهانی. اول بگو چند بازی ملی داری؟
توی ذهنم نیست که چند بازی ملی داشتم. به نظرم بالای 20 تا باشد.
*چی شد که به تیم ملی دعوت شدی؟
سال 68 با عبدالرضا برزگری انتخاب شدم. قبل آن به تیم ملی جوانان دعوت شده بودم.
*فکر می‌کردی مقابل استرالیا بازی کنی؟
فکر می‌کردم فیکس تیم ملی باشم ولی متاسفانه بخاطر درگیری که قبلا آقای مایلی کهن با من داشت و دلیل دیگر اینکه استقلالی بودم و همیشه از پرسپولیس بد می‌گفتم جایی در ترکیب تیم ملی نداشتم. در آن زمان خداداد جزو ذخیره های بهمن بود، در حد من نبود ولی با توجه به اینکه مایلی کهن با من خوب نبود، دنبال کسی می‌گشت که تکنیکی باشد و بتواند جای من را پرکند. به همین علت خداداد را دعوت کرد و خدا هم با خداداد بود و حسابی در تیم ملی گل کرد و من پاسپورتم را از آقای جهانپور و فریاد شیران گرفتم و رفتم.
*مشکلت دقیقا با مایلی کهن چه بود؟
ایشان اصلا مربی نیست، تصور کنید نحوه تمرین دادن را اصلا نمی داند! تصور نکنید که الان بخاطر خصومتی که با هم داریم اینگونه می گویم. شما تمریناتش را تماشا کنید بعد قضاوت کنید! اخلاق خوبی که داشت به جوانان بها می‌داد. آقای مایلی کهن من را مجبور می‌کرد 70 الی 80 دقیقه گرم کنم که تنها 7 یا 8 دقیقه بازی ام دهد ، من نسبت به این موضوع همیشه اعتراض داشتم.
*مانع پیشرفتت در فوتبال چه کسانی بود؟
مرحوم ناصر حجازی و مایلی کهن کسانی بودند که جلوی پیشرفتم را گرفتند، در تیم استقلال اعتقاد داشتیم می‌توانم تیم را قهرمان آسیا کنیم اما حجازی این موقعیت را از من و بچه های دیگر گرفت که بعدها کلی در این مورد با هم صحبت کردیم و ایشان متقاعد شد ، در بازی های آسیایی هم می توانستیم موفق باشیم اما مایلی کهن مانع شد.
*از پاس گلت برایمان بگو؟
پاس از سوی دایی به من رسید. خداداد از جلوی پای من توپ را قاپید و دو نفر به استقبالش آمدند و توپ را زد که توپ بین این دو بازیکن گم شد، من که خواستم به توپ ضربه بزنم به طرف من حمله ور شدند و توپ افتاد جلوی پای خداداد که در آفساید بود و ایشان هم توپ را به بیرون برای کریم باقری پاس دادند و اگر گل نمی شد داور باید پنالتی می‌گرفت چون بر روی من خطا شده بود.
*از حاشیه های بازی با استرالیا بگو؟
ببینید بر عکس آنچه همه می گفتند، در استرالیا برخورد خوبی با ما شد. تعجب می‌کردم وقتی خیابانی از میزبانی استرالیایی‌ها بد می‌گفت. این در حالی بود که در هتل خیلی به ما احترام می‌گذاشتند. اما نکته جالب اینجا بود که من در لیست فیکس ویرا بودم. متاسفانه در لیستی که از تهران ارسال شده بود من نبودم که باعث تعجب ویرا شد. در تهران بجای مربی در مورد ترکیب تصمیم می‌گرفتند. وقتی با تعجب به ذوالفقار نسب گفت تهامی بازیکن ثابت من است، ذوالفقار نسب گفت نه این لیست از تهران ارسال شده که تهامی در ترکیب نیست.
*فکر می‌کردی اینقدر تاثیر گذار باشی؟
من قبل بازی در تمرینات به بچه ها می‌گفتم اگر بازی کنم تیم ملی را به جام جهانی می برم و بچه ها حرفم را قبول نداشتند. در آن بازی خدا و جدم خیلی کمک کرد.
*حمید استیلی در مصاحبه‌ای گفته بود که قبل از بازی با استرالیا تهامی می‌گفت ایران را به جام جهانی می برم، ولی ما می‌خندیدیم؟
خیلی خوش بین بودم و حس می‌کردم خیلی تاثیر گذار خواهم بود. بخاطر همین توی تمرینات به حمید و مهرداد میناوند می گفتم که من تیم را به جام جهانی می برم و آنها به حرف من می‌خندیدند و من می‌دانستم ویرا مرا بازی خواهد داد.
*جریان تاخیرت در خروج از زمین، هنگام تعویض چه بود؟ استیلی گفته بود تاخیر کن؟
حمید استیلی به من گفت ابراهیم بند کفشت را باز کن و دوباره ببند بگذار کمی وقت تلف شود داشتم این کار را می کردم که علی دایی گفت سید زود برو داور کارت قرمز ندهد.
*ولی کارت زرد گرفتی.
بله. داشتم این‌کار را می‌کردم که داور رسید و کارت زرد داد.
*پاداش و هدیه هم گرفتید؟
نه، با اینکه کلی در مطبوعات و رسانه ها مصاحبه کرده بودند و قول پاداش و هدیه حتی زمین و خانه داده بودند اما ما چیزی ندیدیم. فقط به نظرم ناطق نوری دو تا سکه داده بود که نعیم سعداوی برایم آورد. دستش هم درد نکند.
چرا برای بازیهای جام جهانی دعوت نشدی؟
این چیزی بود که من سالها در موردش حرف نزدم و خیلی از رسانه ها و حتی برنامه نود دوست داشتند در این مورد صحبت کنم اما بنا به دلایلی حرفی نزدم، اگر واقعا چاپ می‌کنید صحبت می‌کنم. در غیر اینصورت شما مثل بقیه مطبوعات و رسانه ها حرفی برای گفتن ندارم.
*شما بگویید، ما با حفظ و رعایت اصول رسانه ای چاپ می‌کنیم.
آخرین سفرمان به هنگ کنگ بود همه چیز از آنجا شروع شد، من قربانی توطئه مهرداد میناوند و دوست هنگ کنگی اش شدم ، مهرداد مشکل اخلاقی داشت. من بی گناه وارد این ماجرا شدم و متهم به رعایت نکردن مسائل انضباطی و اخلاقی شدم. در صورتی که با اینکار مهرداد مخالف بودم و به نشانه اعتراض هتل را ترک کردم، متاسفانه دوستان حاضر در هتل اشتباه برداشت کردند، من را که بی گناه در این توطئه بودم ، متهم کردند و به حراست معرفی شدم و از لیست تیم ملی برای مسابقات جام جهانی خط خوردم در حالی که مهرداد میناوند در متن همه مسائل بود، با تیم ملی به جام جهانی رفت این برایم خیلی سنگین بود و غیر قابل هضم. خیلی سالم فوتبال بازی کردم و هیچ وقت نخواستم وارد مسائل منفی بشوم. به خاطر باند بازی آن موقع ضربه خوردم. حتی شبکه تلویریونی آمریکا می‌خواست در این مورد به صورت شفاف برایشان صحبت کنم ولی قبول نکردم.
*در مورد باند بازی بیشتر توضیح دهید؟
تمام تیم باند بازی بود، میناوند و شاهرودی یک باند ، عابدزاده و پیروانی یک باند ، خاکپور و حمید استیلی معروف به برادران دوقلو بودند و دایی هم باند خودش را داشت و باند من هم خدا بود.
*در فوتبال از چه چیزی ناراحت هستی؟
از اینکه حقم در این فوتبال خورده شده خیلی ناراحتم و چون یک خوزستانی بودم ، در حال حاضر هم بخاطر اینکه تمام مدارک مربگیری را دارم، اما در فوتبال خوزستان جایی ندارم این مورد من را هم آزرده خاطر کرده است.
نقش پول در فوتبال امروزی چقدر است؟
اصل مطلب من هم همین بود. اینکه می گویم کمرنگ شدن تعصب و غیرت در فوتبال امروز بخاطر پول هست دهه های قبل تعصب بود اما پول نبود ولی الان دیگر خیلی فرق می‌کند.
*قبول دارید پول جای تعصب را گرفته است؟
دهه های قبل از من هم تعصب واقعا جای خودش را داشت و در زمان من هم بود و به سختی نقل و انتقالی صورت می‌گرفت ولی الان مشکلات به گونه ای شده است که تعصب جایی ندارد و فقط پول در فوتبال دیده می شود.
*بدترین خاطره ات در فوتبال چه بود؟
سقوط استقلال اهواز بدترین خاطره زندگی ورزشی ام بود
*بهترین خاطره ات در فوتبال؟
بهترین خاطره ام شکست پرسپولیس با 4 گل بود
*در زمان شما کدام بازیکن بهتر از همه بود؟
منصوریان ، عابدزاده ، دایی، پاشازاده ، خداداد ، مهدوی کیا. در آن زمان همه خوب بودند.
*شما بعد از فوتبال رفتید دنبال زندگی‌تان. در آن سال‌ها چه اتفاقاتی افتاد؟ چه کار می‌کردید؟
بخاطر اینکه دوست داشتم مربی شوم به دنبال کارهای مربیگری رفتم و تمام درجات و مدارک مربی گری را گرفتم و دوره ای که دنبال این قضایا بودم از فوتبال فاصله گرفتم.
*چه شد که مربی شدید؟
علاقه زیادی به مربیگری دارم، خیلی دوست داشتم بعد از فوتبالم به مربیگری رو بیاورم و فوتبال را با مربیگری ادامه دهم.
*ولی توی مربیگری زیاد موفق نبودید؟
نه اتفاقا برعکس، شما نتایجی که بدست آوردم را ببنید. من ذوب آهن ،سپاهان و فولاد را با تیم های مختلف شکست دادم.
اکثرا با تیم های دست یک و دو کار می‌کردید؟
من در لیگ برتر سرمربی راه آهن و استقلال اهواز بودم .
*دستیار کدام مربیان بوده اید؟
آقایان فیروز کریمی، علیپور، حاج حسن سالمی، داود مهابادی.
*در حاضر کجایید و مشغول چه کاری هستید؟
برنامه ورزشی خاصی ندارم و دنبال مشکلات شخصی خودم هستم.
*از فوتبال الان خوزستان راضی هستی؟
بنظر من فوتبال خوزستان دارد شکسته می شود و آینده خوبی ندارد همچنین مدیریت ضعیفی دارد
امتیاز دهید
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها